پرسيدن دايه از حال زليخا - اورنگ پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ پنجم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرسيدن دايه از حال زليخا





  • تنى كز شور و شر باشد سرشته
    دگر گفتا كه اين خوابي ست ناراست
    دگر گفتا كه هستى دانش انديش
    بگفتا كار اگر بودى به دستم،
    مرا تدبير كار از دست رفته ست
    مرا نقشى نشسته در دل تنگ
    چو دايه ديدش اندر عشق، محكم
    نهانى رفت و حالش با پدر گفت ولى چون بود عاجز دست تدبير
    ولى چون بود عاجز دست تدبير



  • معاذ الله كز او زايد فرشته
    كه كج با كج گرايد، راست با راست
    برون كن اين محال از خاطر خويش
    كى اين بار گران دادى شكست ام؟
    عنان اختيار از دست رفته ست
    كه بس محكمترست از نقش در سنگ
    فروبست از نصيحت گويي اش دم
    پدر ز آن قصه مشكل بر آشفت حوالت كرد كارش را به تقدير
    حوالت كرد كارش را به تقدير


/ 117