رفتن رسول از سوى پدر زليخا به جانب عزيز مصر
ولى چون شه مرا برداشت از خاك چو داناقاصد اين انديشه بشنيد كه اى مصر از تو ديده صد عزيزي مراد وى قبول خاطر توست چون آن ميوه خوراى خوانت افتاد
چون آن ميوه خوراى خوانت افتاد
سزد گر بگذرانم سر ز افلاك به سجده سرنهاد و خاك بوسيد ز تو كشت كرم در تازه خيزي خوش آن كس كو قبول خاطرت جست به زودى پيش تو خواهد فرستاد
به زودى پيش تو خواهد فرستاد