به صحرا بردن برادران يوسف را و به جاه افگندنش
از آن پس گفت اى مهجور غمناك كه روزى اين خيانت پيشگان را ز تو دل ريش تر پيشت رسانم ز جبريل اين سخن يوسف چو بشنود به تسكين دادن جان حزينش
به تسكين دادن جان حزينش
پيامت مي رساند ايزد پاك گروه ناصواب انديشگان را فكنده پيش سر ، پيشت رسانم، ز رنج و محنت اخوان برآسود نديم خاص شد روح الامين اش
نديم خاص شد روح الامين اش