وصف آرايش كردن زليخا - اورنگ پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ پنجم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصف آرايش كردن زليخا





  • مرا از بند غم آزاد گردان
    مرا خوش نيست كاينجا با تو باشم
    زليخا اين نفس را باد نشمرد
    بر او قفل دگر محكم فروبست
    دگر باره زليخا ناله برداشت
    بگفت اين خوشتر از جان ناخوشى چند؟
    تهى كردم خزاين در بهايت
    به آن نيت كه درمانم تو باشى
    نه آن كز طاعت من روى تابى
    بگفتا در گنه فرمان برى نيست
    هر آن كارى كه نپسندد خداوند
    بدان كارم شناسايى مبادا
    در آن خانه سخن كوتاه كردند
    زليخا بر درش قفلى دگر زد
    بدين دستور از افسون فسانه
    به هر جا قصه اى ديگر همى خواند
    به شش خانه نشد كارش ميسر
    به هفتم خانه كرد او را قدم چست
    بلى نبود درين ره نااميدى ز صد در گر اميدت برنيايد
    ز صد در گر اميدت برنيايد



  • به آزادى دلم را شاد گردان
    پس اين پرده تنها با تو باشم
    سخن گويان به ديگر خانه اش برد
    دل يوسف از آن اندوه بشكست
    نقاب از راز چندين ساله برداشت
    به پايت مي كشم سر، سركشى چند؟
    متاع عقل و دين كردم فدايت
    رهين طوق فرمانم تو باشى
    به هر ره برخلاف من شتابي
    به عصيان زيستن طاعت ورى نيست
    بود در كارگاه بندگي، بند
    بر آن دست توانايى مبادا
    به ديگر خانه منزلگاه كردند
    دگرسان قصه هاش از سينه سر زد
    همى بردش درون، خانه به خانه
    به هر جا نكته اى ديگر همى راند
    نيامد مهره اش بيرون ز شش در
    گشاد كار خود از هفتمين جست
    سياهى را بود رو در سفيدى به نوميدى جگر خوردن نشايد
    به نوميدى جگر خوردن نشايد


/ 117