گواهى دادن طفل شيرخواره به بي گناهى يوسف - اورنگ پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ پنجم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گواهى دادن طفل شيرخواره به بي گناهى يوسف





  • چو ديد از پس دريده پيرهن را
    كه دانستم كه اين كيد از تو بوده ست
    زه راه ننگ و نام خويش، گشتى
    پسنديدى به خود اين ناپسندى
    برو زين پس به استغفار بنشين
    به گريه گرم كن هنگامه ى خويش
    تو اى يوسف زبان زين راز دربند
    همين بس در سخن چالاكى تو
    عزيز اين گفت و بيرون شد ز خانه
    تحمل دلكش است، اما نه چندين مكن در كار زن چندان صبورى
    مكن در كار زن چندان صبورى



  • ملامت كرد آن مكاره زن را
    بر آن آزاده اين قيد از تو بوده ست
    طلبكار غلام خويش گشتى
    وز آن پس جرم خود بر وى فگندى
    ز خجلت روى در ديوار بنشين
    بشو زين حرف ناخوش نامه ى خويش
    به هر كس گفتن اين راز مپسند
    كه روشن گشت بر ما پاكى تو
    به خوش خويى سمر شد در زمانه
    نكو خويى خوش است، اما نه چندين كه افتد رخنه در سد غيورى
    كه افتد رخنه در سد غيورى


/ 117