احسان يوسف به زندانيان و تعبير خواب ايشان و شاه مصر را كردن - اورنگ پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ پنجم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احسان يوسف به زندانيان و تعبير خواب ايشان و شاه مصر را كردن





  • ز دستان هاى پنهان زير پرده،
    فروغ راستي ش از جان علم زد
    بگفتا نيست يوسف را گناهى
    به زندان از ستم هاى من افتاد
    جفايى كو رسيد او را ز جافى
    هر احسان كيد از شاه نكوكار
    چو شاه اين نكته ى سنجيده بشنيد
    اشارت كرد كز زندان اش آرند به ملك جان بود شاه نكوبخت
    به ملك جان بود شاه نكوبخت



  • رياضت هاى عشقش، پاك كرده
    چو صبح راستين، از صدق دم زد
    منم در عشق او گم كرده راهى
    در آن غم ها از غم هاى من افتاد
    كنون واجب بود او را تلافى
    به صد چندان بود يوسف سزاوار
    چو گل بشكفت و چون غنچه بخنديد
    بدان خرم سرا بستان اش آرند مقام شه نشايد جز سر تخت
    مقام شه نشايد جز سر تخت


/ 117