فاصله مطاف از حجر اسماعيل
* امام خمينى (رحمه الله): بايد در طواف (در قسمت حجر اسماعيل) بيشتر از 5/6 ذراع دور نشوند. (م595)* آية الله تبريزى، آية الله بهجت: فاصله از خانه كعبه حساب مى شود. (استفتاءات ايشان ص5 س2 طواف و استفتاءات ويژه حج، ص79، س26)
* آية الله فاضل: ظاهر آن است كه در طرف حجر اسماعيل(عليه السلام) مقدار طواف ضيق نمى شود و از حجر به مقدار 5/26 ذراع عنوان مطاف را دارد لكن رعايت احتياط يعنى طواف در مقدار 5/6 ذراع نيكو است. (595)
* آية الله زنجانى: در طرف ديوار حجر نيز، مقدار مطاف از بيرون ديوار حجر، محاسبه مى شود نه از خانه كعبه. (يعنى تا فاصله 12 مترى حجر اسماعيل) (ص107 م424)
* توضيح: مراجعى كه فاصله 5/26 ذراع را در مطاف شرط نمى دانند در قسمت حجر نيز حدّ خاصّى را واجب نمى دانند.* آية الله صافى: بنا بر احتياط واجب از ديوار كعبه محاسبه مى شود. (استفتاءات ويژه س26)
دست كشيدن به ديوار حجر و خانه كعبه
* جايز است و ترك آن مستحب است: (آيات عظام: امام خمينى(رحمه الله)، مكارم، زنجانى، صانعى، وحيد، تبريزى و سيستانى).* بنا بر احتياط جايز نيست: (آيات عظام: خوئى، اراكى، گلپايگانى(رحمهم الله)، فاضل، صافى، و نورى).* آيات عظام: امام خمينى(رحمه الله)، مكارم و صانعى: دست به ديوار كعبه گذاشتن در آنجائى كه شاذروان است جايز است و بطواف ضرر نمى رساند گرچه احتياط مستحب ترك آن است. (م599) و در حال طواف، دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل جايز است و بطواف ضرر نمى رساند، گر چه احتياط مستحب در ترك آن است. (م600)
* آية الله خوئى(رحمه الله): احتياط واجب (در هر دو مورد) در ترك آن است. (ص160، م308 و 309)
* آية الله خامنه اى: جايز است. (مسأله 202)
* آية الله اراكى(رحمه الله): بنابر احتياط واجب (در هر دو مورد) جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده كند. (همان)، همچنين آية الله فاضل (ص200 م4) و آية الله نورى: (ص177 م403)، و همچنين آية الله گلپايگانى(رحمه الله)، و آية الله صافى (م599)
* آية الله زنجانى: بوسيدن خانه كعبه و دست گذاردن روى ديوار حجر و ديوار خانه در بالاى شاذروان در بين طواف، مانعى ندارد. همچنانكه طواف كردن در حال بوسيدن كعبه بى اشكال است. (109 م430)
* آية الله بهجت: احوط اين است كه در حال طواف دست بر ديوار حجر و كعبه نگذارد. (ص111 م309)
* آية الله سيستانى: احوط و اولى اين است كه طواف كننده دستش را بالاى ديوار حجر قرار ندهد و دست خود را به طرف ديوار كعبه دراز نكند. (ص229 م305 و 306).* آية الله تبريزى: احوط اين است كه در حال طواف كردن دست بر ديوار حجر هم نگذارد گر چه اظهر جواز آن است و احتياط اين است كه هنگام طواف دست خود را از طرف شاذروان يا اركان آن دراز ننمايد گرچه جواز آن بعيد نيست. (ص130 و 131 م308 و 309)
* آية الله وحيد: احتياط مستحب آن است كه در حال طواف دست روى حجر اسماعيل نگذارد و به ديوار كعبه دست نكشد. (ص128 و 129 م302 و 303)
پشت كردن به كعبه در حال طواف
* امام خمينى(رحمه الله): اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به خانه شود و قسمتى از طواف به اين صورت انجام گيرد، يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقدارى جلو ببرند، بايد مقدارى از طواف را كه پشت به خانه يا بدون اختيار بوده، اعاده شود، و اگر نمى تواند برگردد، با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جايى كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند برسد، و از آنجا تدارك نمايد. (641)* آية الله خامنه اى و آية الله مكارم: (اگر) از اوّل نيّت مى كند كه خود را در وسط جمعيت قرار دهد و طواف كند، هرچند او را ببرند، بنابراين اعاده لازم نيست. (همان)
* آية الله سيستانى: اگر به واسطه كثرت جمعيت نمى تواند برگردد، مى تواند بدون قصد طواف، تا حجرالاسود حركت كند و آن شوط را اعاده كند و نمى تواند بدون قصد طواف برود تا جايى كه طوافش نادرست بوده است و از آنجا اعاده نمايد. (همان)
* آية الله مكارم، آية الله نورى: بايد مقدارى از طواف كه پشت به خانه بوده اعاده شود. (همان)
شكّ در اشواط طواف
* آيات عظام: امام خمينى، گلپايگانى، خويى(رحمهم الله)، صافى، نورى، صانعى و تبريزى: اگر در آخر دور يا اثناء آن شك كند بين 6 و 7 و هرچه پاى نقيصه در كار است طواف او باطل است. (م626)* آية الله اراكى(رحمه الله): و بنا بر احتياط (مستحب) طواف را تمام كند و بعد از آن اعاده نمايد. (همان)
* آية الله بهجت: بطلان طواف او و لزوم استيناف خالى از قوّت نيست با آن كه فى الجمله احوط است، و احوط از آن، بنا بر اقلّ بگذارد و اتمام. و بعد از آن، طواف را اعاده نمايد. (همان)
* آية الله سيستانى: اگر شك در نقيصه در غير 6 و 7 باشد طوافش باطل است و اگر شك در پايان شوط بين 6 و 7 باشد، بنا بر احتياط واجب طواف را اعاده كند و اگر در اين صورت بنا را بر 6 گذاشت و از روى جهل به مسأله طواف را تمام كرد و متوجه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحيح است و اگر شك در زياده و نقصان باشد، مثل اين كه شك كند بين 6 و 7 و 8 يا بين 6 و 8، طوافش باطل است. (همان)
* آية الله مكارم: بنا بر احتياط واجب (باطل است). (همان)
* امام خمينى(رحمه الله) و ساير مراجع عظام: گمان (ظنّ) در عدد دورها، اعتبار ندارد و حكم شك را دارد. (م 629)
* آية الله بهجت: حكم آن مانند حكم ظنّ در نماز است. (همان)
* آيات عظام: امام خمينى(رحمه الله)، نورى، صانعى، مكارم: اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شكّ كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور بجاآورده يانه؟ ياشك كندكمتر بجاآورده يانه؟ اعتنانكند، و طوافش صحيح است،لكن درصورت دوّم خالى ازاشكال نيستو احتياط ترك نشود. (622)
* آية الله فاضل: اين اشكال در صورت عدم انصراف از طواف است. اما اگر شك بعد از انصراف و دخول در نماز طواف باشد اعتنا نكند و طواف او صحيح است بلكه ظاهراً به محض انصراف هم طواف محكوم به صحت است و لازم نيست اعتنا كند. (همان)
* آية الله بهجت: هرگاه بعد از تمامى طواف و تجاوز از محلّ، شكّ كند كه آيا طوافم هفت دور يا كمتر يا بيشتر بوده، اعتنا به شك ننمايد، مانند كسى كه بعد از شروع به نماز طواف، چنين شكّى بكند. (همان)
* آية الله خويى(رحمه الله) و آية الله تبريزى: در صورت دوّم (شكّ در نقيصه) طواف باطل است. مگر اين كه بعد از دخول در نماز طواف شكّ كند كه به شكّش اعتنا نمى كند (همان)
* آيات عظام اراكى، گلپايگانى(رحمهما الله) و صافى: اين احتياط واجب نيست. (همان)
* آية الله سيستانى: اگر بعد از طواف يا بعد از تجاوز از محل در عدد شوط ها يا صحّت آنها شك كند، اعتنا نكند. مثلا پس از فوت موالات يا بعد از وارد شدن در نماز طواف شك نمايد. (همان)
قطع طواف
قطع طواف واجب بى عذر
* مكروه است: (آيات عظام: امام خمينى، اراكى(رحمهما الله)، نورى، تبريزى و صانعى)* جايز است: (آيات عظام: فاضل، سيستانى و خامنه اى)
* بنابر احتياط واجب قطع نكند (آية الله مكارم، آية الله بهجت)
* جايز نيست: (آيات عظام: خويى، گلپايگانى(رحمهما الله)، صافى و زنجانى)
* آيات عظام: امام خمينى، اراكى(رحمهما الله)، صانعى و تبريزى: جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوى كراهت قطع طواف واجب است بدون عذر... و احوط قطع نكردن است. (م615) همچنين آية الله نورى (180 م15)
* آية الله فاضل: احتياط مستحب آن است كه قطع نكند. (همان)
* آية الله گلپايگانى(رحمه الله) و آية الله صافى: قطع طواف واجب بدون عذر جايز نيست. (همان)
* آية الله مكارم: بنابر احيتاط واجب قطع نكند. (ص209 م15)
* آية الله سيستانى: بنابر اظهر قطع آن (طواف واجب) گر چه براى كار يا ضرورتى نباشد جايز است (230 م307)
* آية الله زنجانى: قطع (طواف واجب) جايز نيست... ولى اگر موالات عرفيه را از بين نبرد مانعى ندارد. (ص111 م440)
* آية الله خامنه اى: قطع طواف (واجب و مستحب) جايز است. اگر چه احوط در طواف واجب، عدم قطع است بنحوى كه موالاة عرفيه بر هم بخورد. (استفتاءات ص24 س52)
* آية الله خويى(رحمه الله): قطع طواف و سعى جايز نيست. (همان)
* آية الله بهجت: احوط عدم قطع طواف واجب است يعنى ترك بقيّه آن به نحوى كه موالات عرفيّه فوت شود بدون عذر و به مجرّد خواهش نفس. (همان)
قطع طواف براى نماز
* امام خمينى(رحمه الله): جايز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب و از هر جا كه قطع كرد از همانجا بعد از نماز اتمام كند و احتياط آن است كه به دستور مساله 620 عمل كند و سزاوار نيست اين احتياط ترك شود (م621) همچنين آية الله نورى: (ص77 م21)* مسأله 620: پس اگر بعد از چهار دور رها كرد از همانجا طواف را تمام كند و اِلاّ اعاده كند.* آيات عظام: گلپايگانى(رحمه الله)، صافى، فاضل: ولى اگر از نصف گذشته و چهار شوط تمام نشده، احتياطاً طواف را تمام كند و بعد اعاده كند. (همان)
* آية الله اراكى: در ذيل مسأله 620: «و اِلاّ بنابر احتياط بعد از اتمام اعاده كند». (همان)
* آية الله مكارم: ذيل مسأله 620: (والاّ) بنابر احتياط واجب اعاده كند. (همان)
ذيل مسأله 621 (سزاوار نيست اين احتياط ترك شود): اين احتياط واجب نيست. (همان)
* آية الله خامنه اى: كسى كه براى نماز واجب، طوافواجبش راقطع كند، اگر بعد از اتمام نصف باشد، طواف را از همانجا كه قطع كرده اتمام كند. و اگر قبل از آن بوده و مدت زمان طولانى بين قطع و اتمام فاصله شود بنابر احتياط، طواف را اعاده كند و گرنه بعيد نيست اين احتياط، واجب نباشد; اگر چه احتياط در هر حال خوب است. و در اين مسأله فرقى بين اينكه نماز جماعت باشد يا فرادى، وقت نماز تنگ باشد يا نه نيست. (م620)
* آية الله سيستانى: چه قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد و چه بعد از آن، چه طواف واجب باشد يا مستحب (از همانجا اتمام كند.) و در صورتى كه قبل از تمام شدن شوط چهارم، طواف واجب را قطع كرده باشد احوط اين است كه پس از اتمام، آن را نيز دوباره انجام دهد. (ص232 م312)
* آية الله وحيد: (ص130 م307) و آية الله زنجانى: (ص113 م446) مى فرمايند: (از همانجا اتمام كند) هر چند قبل از شوط چهارم باشد يا از مطاف خارج شده باشد يا موالات از بين رفته باشد.* آية الله بهجت: ذيل مسأله 621 (بعد از نماز اتمام كند): اگر موالات عرفيه به هم نخورد و اگر به هم بخورد و قبل از اكمال شوط چهارم باشد احتياط مراعات شود با اكمال آن طواف و اعاده آن. (م621)
حكم كسى كه طواف را بدون عذر قطع كند
* آيات عظام: امام خمينى(رحمه الله)، فاضل، مكارم: اگر بدون عذر طواف (واجب) را قطع كرد احوط آن است كه اگر چهار دور بجا آورده باشد، طواف را تمام كند و بعد ا عاده كند و اين در صورتى است كه منافى بجا آورده باشد. مثل: زياد فاصله دادن (بطورى) كه موالات عرفيه بهم بخورد. (م616)، همچنين آية الله نورى (180 م16)
* آية الله گلپايگانى(رحمه الله): اقوى آن است كه اگر چهار دور بجا آورده طواف را تمام كند و احتياطاً اعاده نمايد. (م616)
* آية الله اراكى(رحمه الله): اگر از نصف شوط چهارم گذشته، طواف را تمام و بعد اعاده كند. (همان)
* آية الله سيستانى: اگر بعد از (شوط چهارم باشد) احتياط آن است كه آن را تمام كند و دوباره انجام دهد. و اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد طواف باطل است و بايد آن را دوباره انجام دهد. (ص230 م308)
* آية الله زنجانى: اگر بدون عذر طواف واجب را قطع كند، طوافش باطل است و احتياط مستحب آن است كه اگر بعد از 5/3 شوط بود طواف قبلى را تمام و سپس اعاده كند. (ص112 م441)
* آية الله صانعى: در مورد چهار دور مى فرمايد: بعد از نصف دور چهارم. و در مورد اعاده مى فرمايد: هر چند مى توان به اتمام هم اكتفانمود. و در آخر مسأله مى فرمايد: وإلاّ اتمام مطلقا كافى است. (مناسك عمره ص134 م378)
* آية الله بهجت: احوط بلكه اقوى استيناف آن است هرچند كه چهار شوط بجا آورده باشد. (م616)
* آية الله خويى(رحمه الله)، آية الله تبريزى: اگر پيش از تجاوزاز نصف باشد و موالات عرفيه از او فوت شود، طوافش باطل و اعاده اش لازم است. و اگر موالات فوت نشود يا بعد از تجاوز نصف باشد احتياط اين است كه طواف را تمام و سپس اعاده كند. (ص131 م310)
* آية الله وحيد: اگر قبل از تجاوز از شوط چهارم باشد و موالات عرفيه به هم خورده باشد، طواف باطل است و اگر موالات بهم نخورده باشد، يا بعد از شوط چهارم باشد، احتياط آن است كه طواف را تمام و اعاده كند و در احتياط كافى است كه يك طواف تمام، انجام دهد (به قصد انجام يا اتمام) (ص129 م304)