تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
بَلى قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ- آرى، توانايى آن را داريم كه انگشتان او را چنان كه شايسته است بسازيم.»از سعيد بن جبير روايت شده است كه گفت: از ابن عباس درباره اين آيه پرسش كردم و او گفت: اگر بخواهد، مىتواند به شكل سپل شتر يا سم قاطر درآورد ... ولى آن را به صورت آفريدهاى نيكو و زيبا مىآفريند، «9» و از او است كه گفت: آن را كف دستى بدون انگشتان قرار دهيم، «10» و آنچه نزديكتر به ذهن است اين كه تسويه در اين جا به معنى آفريدن كامل است، بدان گونه كه انگشتان به خلقت و كمال نخستين خود، پس از مردن و به صورت خاك بدل شدن، باز گردند، و اين پاسخى است به شك انسان درباره قدرت خدا بر فراهم آوردن استخوانهاى پراكنده شده و پوسيده، يعنى اين كه خدا نه تنها بر اين كار قادر است، بلكه مىتواند بر آن گوشت بپوشاند و زندگى را به آن باز گرداند. و از آن جا كه دو دست از خصوصيات تمدن بشرى است، انگشتان وجه تمايز دست در نزد انسان است كه با دقت و نيرو و زيبايى خاص ساخته شده است، مخصوصا آن انگشتان كه نقش بزرگى در زندگى انسان ايفا مىكنند.بعضى اين آيه را پيشگويى از يك حقيقت علمى در نظر گرفتهاند كه از آن در قانون جنايى استفاده فراوان مىشود، و آن تفاوت داشتن خطوط از سر انگشتان در انسان است كه تا مقدارى امتداد پيدا مىكند، و خود موضوع علم مستقلى موسوم به علم انگشتنگارى شده است كه مقامات امنيتى از آن در مبارزه با تبهكاران و شناسايى آنان استفاده مىكنند.و تعبير خدا در آيه سوم به صورت «نجمع عظامه استخوانهاى او را جمع مىكنيم»، ما را به اين نكته متوجه مىسازد كه انسان، با وجود تبديل صورت پيدا كردن پس از مرگ و به شكل خاك درآمدن، به عدم و نيستى تحول پيدا نمىكند،