تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
قيام شبانه مىگويم كه اين تعبير گستردهتر از گفته ما: صلاة الليل نماز شب و به آنچه سياق قرآنى از آن حكايت مىكند نزديكتر است.1- پس در آغاز سوره خداوند متعال فرستاده روپوش يا گليم به خود پيچيده (المزمل) را طرف خطاب قرار مىدهد و قيام و بر پا خاستن شب را همچون نماز و روزه و جهاد بر او واجب مىسازد، چنان كه گفتهاند: او- صلّى الله عليه وآله- اختصاص به قيام شب دارد و اين واجب، امت او را شامل نمىشود، و اين مطلب را بيان مىكند كه شب در نزد او و در نتيجه در نزد بندگان صالحش بدان صورت نيست كه مردمان گمان مىكنند: يعنى تنها فرصتى براى دراز كشيدن و به خواب رفتن، چه شب نيز پارهاى از عمر آدمى است كه مىبايستى همچون روز صحنهاى براى تلاش به منظور دست يافتن به رستگارى و خوشبختى باشد، و لذا اصل در زندگى فرد رسالى آن است كه در شب بر پا ايستد جز اندكى يعنى نيمى از آن يا چيزى كمتر يا زيادتر از آن، مگر اين كه سببها و عذرهاى شرعى از بيمارى و مسافرت و گرفتارى در جنگ در راه خدا و نظاير اينها مانعى پيش آورده باشد، چنان كه در آخرين آيه سوره از آن سخن رفته است (آيات 1/ 4).2- پروردگار ما- عزّ و جلّ- ترتيل قرآن (يعنى خواندن آن را به صوتى خوش و با تدبّر كردن در آيات) از مهمترين برنامههاى قيام شب شمرده، تا آن حد كه مىتوان آن را به تنهايى جانشين ديگر برنامههاى شب زندهدارى قرار داد، و از آن روى چنين است كه قرآن بزرگترين وسيله پيوستگى با ربّ العزة است، و نيز براى آن كه خداوند متعال تنها خواستار قيام روحى مجرد از ما نيست، بلكه خواستار علاقه و پيوندى است كه بر همه ابعاد زندگى انعكاس پيدا كند و به صورت راهى براى زندگى از خلال تدبر و انديشيدن در قرآن و عمل كردن به آيات آن درآيد (آيات 4/ 20).3- با آن كه مؤمن در برابر اين تكليف الاهى با دشواريهايى رو به رو مىشود كه چالشهاى نفس و دوستى خواب از جمله آنها است، برخاستن از خواب در مقابل آنها به ژرفناهاى نفس و جان نافذتر است «أشد وطأ» و در آن هنگام كه