تفسیر هدایت جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 17

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دارد، در آن اختلافهايى، گاه در تفصيلات آن و گاه در تلاشهايى براى فرار كردن از آن، مشاهده مى‏شود.

آن خود را بر مردمان عرضه و تحميل مى‏كند تا به آن علم يقينى پيدا كنند، و در آن هنگام به چنين علمى دست خواهند يافت كه عواقب تكذيب خود را به آن ببينند.

پس از اين آغاز كوبنده، سوره ما را به آيات خدا در آفريدگانش راهنمايى مى‏كند و به اين كه داناى حكيم است، و بندگان خود را بيهوده و بى‏هدف نيافريده، بلكه در اين آفرينش حكمتى است كه در مسئوليت متجلى مى‏شود. خدا آنچه را كه در زمين است براى آدمى آفريده، پس خود انسان را براى چه آفريده است؟ آيا زمين را آرامگاه و كوه‏ها را ميخهاى استوار كننده زمين نيافريده، و در ذات آدمى چيزى قرار نداده است كه بر صنع بديع و حكمت بالغه او دلالت دارد؟

ما را به صورت جفتها آفريد، و خواب را براى آسوده شدن ما از رنج كار و تلاش، و شب را پوشش و روز را وسيله دست يافتن به معاش و نشاط و حركت مقرر داشت، و آسمان را سقف محفوظى قرار داد كه با هفت طبقه استوار محفوظ مى‏ماند، و در آن براى مردم زمين چراغ فروزنده‏اى آويخت، و سپس از آسمان آب پيوسته و روان‏شونده‏اى را فرو ريخت، و آن گاه اجزاء اين نظام را به يكديگر پيوستگى داد، و از زمين دانه و گياه را روياند، و باغهاى با درختان درهم پيچيده، كه اين همه براى انسان است، و انسان براى مسئوليت، تا فردا در روز جدايى كه زمان رسيدگى به حسابها است در معرض داورى قرار گيرد، و آن روزى است كه در آن صور اسرافيل دميده مى‏شود و آفريدگان فوج فوج از زمين بر مى‏خيزند و براى رسيدگى به حسابهاشان روانه قرارگاه ميزان مى‏شوند. اما آسمان به صورت درهايى درمى‏آيد كه فرشتگان از آنها همراه با پاداش و كيفر بر زمين فرود مى‏آيند. و كوه‏هايى كه بر سر مردمان سايه مى‏افكند، به سرابها تبديل پيدا مى‏كند.

در آن روز به حسابها رسيدگى و جزاها تعيين مى‏شود. در همان حال كه گردنكشان را به سوى جهنم مى‏رانند تا روزگارهاى درازى را در آن بدون سردى و

/ 456