تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
تمايز پيدا مىكند: جاهليت مردمان را بر اساس پيوستگيهاى مادّى آنان ارزيابى مىكند، در صورتى كه دين حق ملاك ارزيابى مردمان را درجات ايمانى ايشان كه به هر يك از آنان همچون يك انسان پيوستگى دارد قرار مىدهد، مگر اصل انسان عقل او نيست؟و بر حامل رسالتهاى خدا روا نيست كه از اين وجه تمايز مهم انحراف حاصل كند و مردمان را بر اساس امور مادى از يكديگر متمايز سازد اگر چنين كند، ديگر رسالت خدا چه ارزشى مىتواند داشته باشد، و رسول خدا چگونه مىتواند مردمان را اصلاح كند و مفاهيم نادرست ايشان را كه خود نسبت به آنها خضوع دارد تغيير دهد؟! چنان مىنمايد كه اين سوره كريمه ما را نسبت به اين حقيقت آگاه مىسازد، و ناگهان در آغاز آن با عتاب و خطاب سختى رو به رو مىشويم كه مخاطب آن كسى است كه در برابر يك شخص نابينا روى ترش كرده و از او دور شده، در صورتى كه نسبت به ثروتمندان توجه داشته است. سپس قرآن از فزونى بهاى ايمان و ارزش قرآن سخن مىگويد، و ما را به صفاتى رهبرى مىكند كه حاملان آن بر حقّاند، و آنان نيكوكارانى بزرگوارند و شايستگى آن را دارند كه محور جامعه ايمانى باشند (نه صاحبان ثروت و جاه و جلال باطل).سپس سياق متوجه يادآورى ايمان از طريق برشمردن نعمتهاى خدا بر انسان، و تغييراتى در او مىشود كه از زمان نطفه بودن تا رسيدن به مرحله انسانى كامل در او صورت گرفته و او را به رفتن در راههاى خير و صلح و سلامت تا زمانى كه بميرد و به خاك سپرده شود رهنمون بوده است و ما را به ياد يكى از بزرگترين نعمتها بر خودمان يعنى نعمت طعام و خوراك مىاندازد، و از ما مىخواهد كه درباره آن بينديشيم، و در اين كه چگونه خدا آن را از راه باران براى ما فراهم آورده است.و اين همه براى آن است كه ايمان آوردن به خدا و به دور انداختن كفر در رنگهاى گوناگون آن راهى قاطع براى ساختن مجتمعى ارزشمند است كه از خضوع و خشوع در برابر دارندگان مال و جاه خود را والاتر مىداند.