انتثار فرو ريختن و پراكنده شدن چيزى در جهتهاى گوناگون است، و راغب در مفردات خود گفته است: نثر به معنى پراكندن و متفرق كردن است، و نثرت الشاة يعنى گوسفند مايه ناراحتى را از بينى خود بيرون راند، و طعنه فأنثره يعنى به او نيزه زد و او را بر زمين افكند.
4 بعثرت
خاك آن زير و رو شود تا مردهها از آن بيرون آيند، و بعثرت الحوض و بعثرته يعنى پايين آن را بالا آوردى.
14 جحيم
جحمة به معنى شدت افروختگى آتش است، و حجم وجهه من شدة الغضب به معنى آن است كه چهره او از شدت خشم به صورت آتش افروخته درآمد، و حجمت الاسد عينا يعنى دو چشم شير به شدت درخشنده شد.