تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
گذشت كه آيا بالاتر از عرش چيزى وجود دارد؟ پس خداى تعالى شماره بالهاى او را دو برابر كرد و به سى و شش هزار بال رسانيد كه فاصله ميان هر دو بال پانصد سال بوده، و سپس به او وحى كرد كه: اى فرشته! پرواز كن و چون به اندازه بيست هزار سال پرواز كرد، هنوز به بالاى يك ستون از ستونهاى عرش نرسيده بود آن گاه خدا بار ديگر شماره بالهاى او را دو برابر كرد و بر نيرومندى او افزود و به او فرمان داد كه بار ديگر به پرواز درآيد، و او چنين كرد و به اندازه سى هزار سال ديگر پرواز كرد و هنوز به سر ستون عرش نرسيد پس خدا به او وحى كرد كه: اى فرشته! اگر با بالها و نيروى خود تا هنگام دميدن صور پرواز كنى به ساق عرش من نخواهى رسيد. پس فرشته گفت: سبحان ربّى الاعلى، و آن گاه خداوند متعال وحى نازل كرد كه سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى و پيامبر گفت: آن را در سجود خود قرار دهيد». «18»شايد يكى از مفاهيم تكبير خدا آن باشد كه انسان مؤمن در ويران كردن حيثيت گمراهى و كفر بكوشد، تا بر اثر آن نظامها و معادلات استكبارى فرو ريزد، و برترى در واقعيت سياسى و اجتماعى تنها براى كلمه خدا باقى بماند، و تنها او در جان و عقل مردمان اكبر و بزرگترين باشد، و همگان در صبح و شام به تكبير او برخيزند. و فخر رازى گفته است كه: و بدين گونه مردمان بر آن آگاه مىشوند كه دعوت به سوى خدا و شناخت پاكى او مقدمهاى است براى ديگر دعوتها، «19» و بر آن كس كه مىخواهد مردمان را به توحيد و يكتاپرستى بخواند، واجب است كه با گفتن تكبير نخست در جان خود همه بتان را بشكند و فرو ريزد، و سپس نفس خود را نمونهاى حقيقى براى رسالت خويش قرار دهد، كه اين سبب تعظيم و تكبير خدا در نفوس و جانهاى ديگران خواهد شد. و يكى از معانى تكبير خدا آن است كه فرد رسالى بايد در دعوت مردمان به پروردگار تجرّد اختيار كند، و رسالت و كوشش