آنکاراجلد: 2نويسنده: مجدالدين کيواني
شماره مقاله:526
آنْكارا، پايتخت جمهوري تركيه، كرسى ايلِ (استان) آنكارا، پر شهرستانترين
استان تركيه، واقع در شمال قسمت مركزي دشت آناتولى، 200 كيلومتري جنوب
درياي سياه و حدود 350 كيلومتري جنوب شرقى استانبول، خاستگاه تمدن كهن
هيتى1 و يكى از زيباترين شهرهاي خاورميانه.
وجه تسميه: نام آنكارا از آغاز پيدايى اين شهر تاكنون به شكلهاي گوناگون
اما نه چندان متفاوت، تلفظ و ضبط شده است. در زبان هيتى آنكووا2 (
دائرةالمعارف الاسلامية )؛ در يونانى و لاتين انكوره3 (در «فرهنگ جغرافيايى
جديد وبستر4»، تلفظ كلمة اخير به صورت اَنْسيره ضبط شده است)؛ در متون فارسى
به صورتهاي انگوري، انگوريه، انقره (به پيروي از تلفظ عربى) و اخيراً
آنكارا؛ در تركى انگره5، انگورو6، اَنگوري، انگوريه و آنكارا 438) و در عربى
اَنقِره و اَنْقوريّه. ياقوت و ابوالفدا در زير عنوان اَنقِره به انكوريه
نيز اشاره كردهاند ( معجم البلدان، 1/271، تقويم البلدان، 380). در
كتيبههاي سلجوقى و بر سكههاي ضرب شده در آنكارا نام اين شهر همه جا
آنكارا، در تاريخ ابن بىبى (ص 5، 44، 47، 212، 214 و 332) انكوريه و انگوريه
و در آثار عصر ايلخانان، انگوريه I/443) و در منابع اخير دوران عثمانى مانند
سياحت نامه و جهان نما انگوره و آنكارا ضبط شده است (همانجا). جغرافى
نويسان قرون وسطى، ظاهراً با توجهبهرشتهكوههاي اطرافشهر، گاهاز آنكارا
بهعنوان ذاتالسّلاسِل ياد كردهاند. در نوشتههاي قديم غربى اين شهر
انگوري، انگوره و آنكاراس7 خوانده شده است.
سرانجام در 1342ق/1923م، پس از اعلام جمهوريت در تركيه، اين شهر رسماً
آنكارا نام گرفت. دربارة معناي لفظ آنكارا اقوال متفاوت است. احتمال داده
شده است كه اين كلمه از واژة سانسكريت آنكاس، به معناي درهم و برهم و
شلوغ، مشتق شده باشد (همان، .(I/438 گروهى از لغت شناسان كهن، آنكارا را با
واژة يونانى انكورا8 به معناي لنگر مرتبط مىدانند و پارهاي از روايات
افسانهآميز نيز اين ارتباط را تأييد مىكنند: به گزارش پوسانياس9، تاريخنگار
يونانى، آنكارا بهدست ميداس10پسر گورديوس11بنياد يافت. به گمان وي، لنگري
كه در معبد ژوپيتر وجود داشته توسط اين شاهزاده كشف شده بود. آپولونيوس12
مورخ كاريايى13مىگويد در جنگ ميان گُلها از يك سو و ميتريدات (مهرداد)،
پادشاه پونتوس، و آريوبرزن از سوي ديگر، بطلميوس لشكري از مصريان به جنگ
گلها گسيل داشت. گلها اين لشكر را منهزم كردند و لنگرهاي كشتيهاي آنان را
به نشانة پيروزي با خود به همراه آوردند و در شهر خود كه به همين مناسبت
آن را آنكارا ناميدند، جاي دادند (تكسير، .(479 اما حقيقت اين است كه آنكارا
پيش از رويداد ياد شده (سدة اول قم) و حتى در زمان اسكندر ، با همين نام
وجود داشته است (همو، .(480 برخى احتمال دادهاند كه لفظ آنكارا با واژة
فارسى انگور و انگوري (يعنى عِنَب) هم ريشه است و گروهى نيز آن را مأخوذ
از كلمة يونانى اغوريذا، به معناي غوره، يا انگوري و انگوريا، به معناي
خيار، دانستهاند ( دائرةالمعارف اسلامية ). بر پاية پژوهشهاي انجام شده چنين
به نظر مىرسد كه آنكاراي امروزي بر جاي آنكووا، شهر هيتيها، بنا شده باشد و
بنابراين برخى نام آنكارا را دگرگون شدة انكوواي هيتى مىدانند 438) .(IA,
چهرة طبيعى: آنكارا در 38 و 55 عرض شمالى و 32 و 55 طول شرقى، نزديك به مرز
شمالى فلات آناتولى مركزي و بر كرانة رود آنكارا واقع است. در تقسيمات
جغرافيايى قديم، برخى آنكارا را از اقليم چهارم (مستوفى، 110) و گروهى ديگر
مانند ابوالفدا از اقليم پنجم دانستهاند ( تقويم البلدان، 380). رود آنكارا
كه در گذشته انگورو سويو نام داشته و از 3 رود بنت درسى14 (يا خطيب
سوياقاياش)، اينجهسو15 و چبقسويو16 تشكيل شده پس از طى 184 كم و سيراب
كردن جلگة آنكارا بهجانبشرقى جريانمىيابد و بهرود بزرگ سكاريه17
(سَقاريه، صاغري) مىريزد I/509) , 2 .(EIآنكارا دقيقاً در مصب چبقسو يا
چبقچاي (ماير، بر دامنة تپهاي از صخرههاي آذرين كه از جنوب به شمال
كشيده شده و حدود 150 متر از فلات آناتولى ارتفاع داد 53) گسترده است.
ارتفاع آنكارا از سطح دريا در پايينترين نقطة شهر 835 متر و در بالاترين
ناحيه، بر فراز تپهاي كه محل قلعة آنكاراست، 975 متر محاسبه شده است.
شمال، جنوب و غرب شهر را رشته كوههايى فرا گرفته كه بلندترين قلة آن به
نام اِلما داغى، با 862 ،1متر ارتفاع از سطح دريا، به طرف جنوب كشيده شده
است I/511) .(YA, آنكاراي كهن بر ارتفاعات همين تپه سر بر افراشته و
باروهاي آن تا پايين دامنة تپه امتداد يافته است (تكسير، .(480 چون آنكارا
را از چند سو كوههايى در ميان گرفته هوايى نسبتاً خشك دارد. بيشترين برف و
باران اين شهر در ماههاي دي و بهمن مىبارد. دي، با ميانگين حداقل 2-
سانتىگراد، سردترين و مرداد با ميانگين حداكثر 30+ سانتىگراد، گرمترين ماه
سال در آنكاراست ( بريتانيكا، .(I/925 ميانگين درجه حرارت سالانة آن 11
سانتىگراد (پُل رو، 16) و ميانگين باران سالانه 367 ميلىمتر است. بيش از 9
درصد از زمينهاي استان آنكارا به ويژه نواحى شمال و شمال غربى آن را جنگل
پوشانده است I/147) .(YTA, بنابراين مىتوان گفت كه شهر آنكارا از پوشش
گياهى خوبى برخوردار نيست.
تاريخ: روشن نيست كه آنكارا دقيقاً در چه زمانى بنياد نهاده شده است ولى
قرائن باستان شناختى نشان مىدهد كه زندگى در اطراف آنكارا با شكار و
گردآوري خوراك آغاز گرديده است. در كنار آثار نوسنگى كه در نزديكى قلعة
آنكارا و رود چبق به دست آمده، نشانههايى هم از دوران ديرينه سنگى در
حوالى دانشكدة كشاورزي آنكارا مشاهده شده است و اين همه نشان دهندة آن
است كه آغاز نوعى از فرهنگ اولية بشري كه در آنكارا يافت شده به عصر حجر
مىرسد (همان، ؛ I/148 بريتانيكا، .(II/925 احتمال داده مىشود كه اين شهر در
هزارة 2قم توسط اقوام هيتى بنياد يافته باشد. اين اقوام هند و اروپايى در
اوايل هزارة 2قم از نواحى غرب به آناتولى راه يافتند، و در كرانههاي رود
هاليس (قزل ايرماق امروزي) جاي گزيدند و با مردم محلى در آميختند. در حدود
1600قم حكومتهاي كوچك محلى را كه از قبل در منطقه وجود داشت، زير نفوذ خود
آوردند و آنها را متحد كردند و سرانجام ملت واحدي تشكيل دادند كه پايتختشان
هتوشاش1 (بغازكوي2 امروزي) بود ( آمريكانا، .(XIV/2986 توان امپراتوري هيتى
در سدة 13قم به سستى گراييد تا اينكه سرانجام امپراتوري فريگيه3 جاي آن
را در آناتولى مركزي گرفت.
پادشاهى فريگيان ميان سالهاي 680 -670قم با حملة كيمريان4 نابود شد. اين
گروه جديد يكى از قبايل صحراگرد حوالى كريمه بودند كه در حدود 635قم بر
آسياي صغير دست يافتند («فرهنگ وبستر5» و تا حدود 620قم در اين سرزمين
فرمان راندند. از پى كيمريان ليدياييها جاي آنان را گرفتند ( آمريكانا،
.(XXII/22 پادشاهى ليدي هم به نوبة خود در حدود 546قم به دست ايرانيان
سرنگون شد. در 334قم اسكندر مقدونى آنكارا را تسخير كرد و پس از مرگ او اين
شهر نزديك به نيم قرن در تصرف سلوكيان بود. در دهههاي نخستين سدة 3قم
اقوامى كه در تاريخ به گالاتها6 و تكتوساژها7 معروفند از شبه جزيرة بالكان
به داخل آناتولى راه يافتند و با فريگيان و يونانيان در آميختند و تا پايان
همين قرن در آناتولى مركزي ساكن شدند. با نيرومند شدن اين اقوام مهاجر،
آنكارا به پايتختى برگزيده شد I/440) .(IA, پارهاي منابع مانند دائرةالمعارف
اسلام، گالاتها را از قوم تكتوساژ دانستهاند و پارهاي ديگر مانند بريتانيكا از
تكتوساژها به عنوان قبيلهاي از گالاتيا ياد كردهاند. و نيز برخى ديگر گالاتها
را متشكل از 3 گروه دانستهاند كه از ميان آنها تكتوساژها آنكارا را به
پايتختى برگزيدند ، IA) همانجا). بعيد نيست كه گالاتيا و تكتوساژ نام دو قوم
هم نژاد مهاجر بوده است كه با قوم سومى مشتركاً فدراسيون گونهاي در اين
منطقه تشكيل دادند، ولى در اين ميان نام گالاتيا، به دلايلى، كليت و
برجستگى بيشتري در تاريخ يافته است.
بنابر گزارش تكسير در زمان امپراتوري نرون آنكارا عنوان متروپول گرفت و
ساكنان آن تكتوساژ ناميده شدند (ص 480). گالاتها يا گالاتياييها كه در ميان
اعراب به غلاطيه معروفند بر تپهاي به ارتفاع 120 متر قلعهاي بنا كردند كه
قلعة كنونى آنكارا بر پايههاي همان قلعه نهاده شده است (ماير، .(II/231
شاهزادهاي از همين گالاتها معبدي به نام اُگستوم در آنكار بنا كرد. آثار
بازماندة اين معبد حكايت از هنر پيشرفتة گالاتها در آن زمان دارد (تكسير، .(481
پس از چيره شدن پرگاموم8 يا پرگاموس9 بر گالاتها آنكارا يك چند نيز بخشى از
اين پادشاهىشد ( آمريكانا، .(XXI/582 در90قمآنكارابهدستميتريدات (مهرداد)
ششم جزو قلمرو پادشاهى پونتوس10 (واقع در شمالى غربى آسياي صغير، بر كرانة
درياي سياه، ميان ارمنستان و ورد هاليس) گرديد (ماير، و سرانجام پس از
خودكشى ميتريدات (66قم) و الحاق پونتوس به امپراتوري روم، آنكارا نيز به
دست اگوستوس امپراتور روم، جزو قلمرو روم گرديد. در 25قم كه پادشاهى در
حال اضمحلال گالاتيا به انضمام پيسيديا و قسمتهايى از ليكائونيا11 و با همان
نام گالاتيا يكى از ايالات روم گرديد، آنكارا به عنوان كرسى آن ايالت
تعيينشد ( آمريكانا، و بهافتخارامپراتور روملقب«سباست» (بزرگ و با شكوه)
يافت (تكسير، .(480 پس از تجزية امپراتوري روم به شرقى و غربى، آنكارا جزو
روم شرقى يا بيزانس شد II/148) .(YTA,
در 620م خسرو پرويز ساسانى در يكى از لشكركشيهايش به آسياي صغير بر آنكارا
دست يافت. ليكن پس از تحمل شكستى در نزديكى نينوا (6ق/627م) ناگزير به
ترك آناتولى شد ( بريتانيكا، .(I/925 در عهد خلافت عباسيان، آنكارا چند بار از
سوي اعراب دستخوش هجوم و غارت و ويرانى شد. در زمان مهدي خليفة عباسى
(خلافت: 158- 169ق/775- 785م) كشمكشهايى ميان او و روميان در آسياي صغير رخ
داد و عباس بن محمد از جانب مهدي به قصد جهاد تا انقره پيش رفت (يعقوبى،
2/404). در 191ق/806م هارونالرشيد (خلافت: 170-193ق/786- 809م) شهر را
محاصره و يغما كرد I/510) , 2 .(EIبه گزارش طبري عبدالملك بن صالح فاتح
انقره بود (10/646). او بر دروازة آنكارا كتيبهاي به زبان يونانى ديد. مترجم
او به فرمان وي متن يونانى را كه حاوي نكاتى پندآموز بود، به عربى
برگرداند و به نظر هارونالرشيد رساند (قزوينى، 506). ابوجعفر عبدالله بن
مأمون (خلافت: 198- 218ق/814 -833م) در محرم 215/فورية 830 انقره را نيمىبا
صلحو نيمىبا شمشيرگشود و آنرا ويرانكرد (يعقوبى،2/465). المعتصم بالله
(خلافت: 218-227ق/ 833 -842م) نيز در 224ق/838م كار مأمون را تكرار كرد و به
گفتة حسين بن ضحاك شاعر، لَم تبق مِن اَنقِرَة نَقْرَةً (ابن خردادبه،
101). به گزارش زكريا قزوينى، معتصم پس از ويران كردن انقره دو لنگه در
آهنى كه بر دروازة شهر بود، به بغداد برد. اين در عريض و طويل در زمان
قزوينى در قسمت باب العامة، دري از درهاي دارالخلافه بوده است (ص 506).
در 257ق/871م شهر دستخوش تاراج پاليسينها12 يا بيالقه (فرقهاي مسيحى معتقد
به نوعى ثنويت خدا كه نخستين بار در سدة 7م در قلمرو امپراتوري بيزانس ظهور
كردند) شد و در 319ق/931م در معرض تهديدهاي اعراب طرسوس واقع گرديد ( 2 ،
EIهمانجا).
در حدود 463ق/1071م، الب ارسلان سلجوقى پس از شكست دادن رومانس چهارم در
حوالى شهر ملازگرد، آنكارا را زير سيطرة خود آورد و در نخستين جنگ صليبى
(488-492ق/1095- 1099م) امپراتور بيزانس، ريموند چهارم شهر را از سلجوقيان
بازپس گرفت، ولى ديري نپاييد كه شهر دوباره به دست آنان افتاد. تركان
سلجوقى بر سر تحكيم قدرت در آنكارا مدتها ميان خود زد و خورد داشتند. يك چند
سلجوقيان و آنگاه در 521ق/1127م امراي سلسله دانشمنديه (حك ح
455-567ق/1063-1172م) و باز، پس از درگذشت محمد ثانى بن غازي امير دانشمندي
(537ق/1142م) سلجوقيان بر آنكارا دست يافتند (رايس، 58-60 ; 2 ، EIهمانجا).
سلاجقه به آنكارا به مثابة قلعة نظامى استواري توجه داشتند و پيوسته برج و
باروي آن را تعمير و بازسازي مىكردند I/442) .(IA, زمانى كه عزالدين قلج
ارسلان دوم (حك 551 -584ق/1156- 1188م) در عهد پيري متصرفات خويش را ميان
11 فرزندش تقسيم كرد، آنكارا به محيىالدين مسعود شاه رسيد (ابن بىبى، 5)،
ليكن پسر ديگر قلج ارسلان، ركنالدين سليمان (حك 592 -600ق/1196-1203م) امير
توقات، او را در جنگى شكست داد و بكشت و آنكارا را متصرف گشت (رايس، .(66
چون نوبت سلطنت به عزالدين كيكاووس اول (حك 608 -616ق/1211- 1219م) رسيد،
برادر كهترش، علاءالدين كيقباد بر او شوريد و قلعة آنكارا را به تصرف خود در
آورد، ولى پس از يك سال كه در محاصرة سخت سپاهيان عزالدين گذراند، ناگزير
تسليم شد و قلعة آنكارا باز به دست عزالدين افتاد (ابن بىبى، 48-50). پس از
مرگ عزالدين، علاءالدين كه در ملطيه به حال تبعيد به سر مىبرد، به
پادشاهى انتخاب شد. در دوران سلطنت او (616 -634ق/1219-1236م) كه از
درخشانترين ادوار سلجوقيان روم به شمار مىآيد، آنكارا از حالت يك شهر مرزي
بيرون آمد.
پل معروف به «آق كوپرو» بر رودخانة آنكارا، كه تا روزگار ما برجاي است، در
عهد همين پادشاه بنا شد ، IA) همانجا). بعضى از شاهان كم اهميتتر سلجوقى
سكههاي خود را در آنكارا ضرب كردهاند (رايس، .(110 غياثالدين كيخسرو دوم
(حك 636 -644ق/1236- 1246م) كه وارث امپراتوري باشكوه و نيرومندي بود، به
زودي در معرض تهديدهاي مغولان قرار گرفت. گرچه مدتى در مقابل حملة آنان
ايستادگى كرد و چندي در قلعة آنكار مستقر شد ، IA) همانجا) ولى چون قلمرو
سلطنتش دستخوش هرج و مرج و وحشت زدگى در برابر مغولان شده بود، دست از
مقاومت برداشت و از 641ق/1243م فرمان مغولان را گردن نهاد و از سوي هولاكو،
دستور يافت كه آرامش را به آناتولى بازگرداند (رايس، .(76 هر چند كيكاووس
دوم (644 -682ق/1246- 1283م)، فرزند كيخسرو دوم، به تعمير برج و باروي
آنكارا همت گماشت، ليكن ستارة اقبال سلاجقة روم در حال فرو رفتن بود. آنان
روز به روز قدرت و شكوه خود را از دست مىدادند. در اين ايام گرچه به ظاهر
اميران سلجوقى فرمان مىراندند، ولى قدرت واقعى در دست سازمانى متنفذ از
بازرگانان توانگر و رؤساي اصناف به نام جماعت اَخيان بود. سوداگران و
ارباب حِرَف مىتوانستند از رهگذر اين سازمان اعمال نفوذ بسيار كنند. اخيان
كه احتمالاً از طريقت فتوت بغداد منشعب شده بودند، پس از ورود به آناتولى
به فعاليتهاي صنعتى و تجارتى پرداختند و رفته رفته صاحب نفوذ و اقتدار شدند
به گونهاي كه به شاهان سلجوقى چندان وقعى نمىنهادند و بيشتر از حكمرانان
مغول فرمان مىبردند ، IA) همانجا). ازشخصيتهايمعروفاخيان،اخىشرفالدين (د
751ق/ 1350م) بود كه ظاهراً برجستهترين شخصيت زمان خود بود. پس از
برافتادن ايلخانان كه آنكارا بخشى از متصرفات علاءالدين ارتنا، امير سيواسى
و جانشينان او شد، فرقة اخيان همچنان قدرت خود را حفظ كردند. در واقع مىتوان
گفت كه تسلط ايلخانان و ارتنائيان بر آنكارا اشغالى نظامى و به منظور گرفتن
ماليات بوده است و الا اين اخيان بودند كه قدرت واقعى را در دست داشتند (
2 ، EIهمانجا).
دورة عثمانى: به موجب پارهاي از گزارشها، آنكارا نخستين بار در 755ق/1354م
در زمان اورخان (حك 726-760ق/1326- 1359م) و فرزندش سليمان پاشا به تصرف
عثمانيان درآمد، اما وقايع نگاران عثمانى خود ذكري از اين مطلب نمىكنند.
بنابراين اگر چنين اشغالى رخ داده باشد بايست موقتى بوده باشد و در اين
صورت مىتوان گفت كه آنكارا ابتدا در 755ق/1354م و سپس در 762ق/1361م به
دست عثمانيان افتاده است (همانجا). بنابراين از آغاز سلطنت مراد اول (حك
761-791ق/1360- 1389م) آنكارا يكى از شهرهاي عثمانى شد (فريدبك، 129). در آن
زمان شهر در قبضة قدرت اخيان بود. اينان گرچه ناگزير شدند شهر را به مرادبيك
واگذارند، ولى گويا تا اواخر سدة 8ق/14م همچنان در آنكارا صاحب نفوذ بودند ( 2
، EIهمانجا).
به دنبال جنگ تاريخى آنكارا (19 ذيحجة 804ق/ 20 ژوئيه 1402م) ميان
عثمانيان و لشكريان تاتار در چبق اُواسى (شمال آنكارا) و اسير شدن ايلدرم
بايزيد عثمانى و قتل هزاران نفر از سپاهيان دو طرف، اين شهر به تصرف تيمور
گوركانى درآمد (پرادين، .(495 پس از مرگ بايزيد و عزيمت امير تيمور از آسياي
صغير، آنكارا جزو قلمرو محمد چلبى يكى از پسران ايلدرم شد، ولى او براي دفاع
از اين شهر مجبور گرديد كه چند بار بر ضد برادرانش به نبرد برخيزد I/444) .(IA,
در روزگاري كه عثمانيها قلمرو خود را به ايالاتى تقسيم كردند، آنكارا مركز
ايالت بزرگ آناتولى انتخاب شد. چندي بعد شهر كوتاهيه اين نقش را بر عهده
گرفت و آنكارا كرسى لِوا يا سَنْجَقْ عَموريه (آموريومِ باستان)، واقع در
جنوب غربى آنكارا گرديد. به موجب قانون جمادي الثانى 1281/ نوامبر 1864،
اين شهر به عنوان مركز ولايتى برگزيده شد كه سنجقهاي آن: آنكارا، يوزغاد،
قيرشهري و قيصريه بودند. سنجق آنكارا خود شامل قضاهاي: آنكارا، اَياش، بالا،
زير، بك پازاري، چبق آباد، حيمانه، سفريحصار1، ميخالججق، نعللوخان و
يبانآباد بود. قضاي انقره خود به 18 ناحيه تقسيم مىشد ( قاموس اعلام )، بر
اثر جنگهاي بالكان (1330-1331ق/1912-1913م) كه متصرفات عثمانيها در شبه
جزيرة بالكان، معروف به روملى1 يا رومليا، يكى بعد از ديگري از دست رفت و
مرزهاي غربى اين امپراتوري عظيم تا 200 كيلومتري استانبول رسيد، اين شهر در
برابر حملات احتمالى بيگانگان آسيب پذير شد. بنابراين، انديشة انتقال پايتخت
عثمانى به يكى از نقاط داخلى آناتولى كه مصون از تجاوز دشمنان باشد بيش از
پيش قوت گرفت، ليكن به سبب جاذبهاي كه استانبول داشت دولتمردان عثمانى
اين انديشه را چندان جدي نمىگرفتند. اما در بهار 1333ق/1915م كه چناق
قلعه (داردانل) از سوي نيروهاي دريايى انگليس و فرانسه اشغال شد I/447)
ضرورت انتخاب نقطهاي ديگر به عنوان پايتخت بيشتر احساس شد. با اينكه
آنكارا هيچ گاه براي اين مقصود در نظر گرفته نشده بود، ليكن بنا به
ملاحظات جغرافيايى و تاريخى توجه دولتمردان را به خود جلب كرد، زيرا اولاً
آنكارا از لحاظ جغرافيايى در مركز كشور قرار داشت، ثانياً تصور مىرفت كه
فاصلهاش از كرانههاي دريا آن را در برابر حملات خارجى محفوظ نگه مىدارد،
ثالثاً چون قطع پيوند كامل با امپراتوري عثمانى ضروري به نظر مىآمد، اين
شهر براي پايتختى در نظر گرفته شد 253) .(NCE,
در دهة دوم سدة 20 كه مليّون ترك سرگرم تلاش براي ايجاد وحدت و نجات كشور
خود از نيروهاي اشغالگر بودند، مصطفى كمال پاشا كه اوضاع را در آنكارا براي
هماهنگ كردن فعاليتهاي سازمانهاي ملى مناسبتر مىديد، در ربيع الا¸خر
1338/دسامبر 1919 به اين شهر رفت. چند ماه بعد در شعبان 1338ق/23 آوريل
1920م مجلس بزرگ ملى به عنوان تنها نمايندة ملت ترك در آنكارا تشكيل جلسه
داد و از اين تاريخ به بعد مبارزات ملى سراسر آناتولى از آنكارا رهبري مىشد
(«سالنامة تركيه2»، 19 18, I/448; .(IA, به دنبال طرد بيگانگان از خاك تركيه
در صفر 1341/سپتامبر 1922 لغو امپراتوري 631 سالة عثمانى در ربيعالا¸خر
1341/نوامبر 1922 اعلام جمهوري تركيه در ربيع الا¸خر 1341/ اكتبر 1923 به
موجب قانونى كه در همين تاريخ به تصويب رسيد، آنكارا رسماً به پايتختى
جمهوري نوپاي تركيه انتخاب شد و در هفتة بعد شكل امروزين حكومت تركيه در
اين شهر بنياد نهاده شد.
آنكاراي كهن و آنكاراي نو: آنكاراي امروزي را دو بخش كهن و نو تشكيل
مىدهد. آنكاراي كهن بخشى از شهر است كه گرداگرد ارگ و باروي قديمى آنكارا
گسترده شده است. اصلىترين نقطة آنكاراي كهن قلعهاي است كه بناي فعلى
آن به دوران بيزانسيها بر مىگردد، ليكن احتمال داده مىشود كه پيش از اين
تاريخ هم در اين نقطه برج و بارويى وجود داشته است. قلعة آنكارا يكى از
استوارترين دژهاي آسيا به شمار مىرفته كه دو بخش درونى و بيرونى داشته و
بر فراز تپهاي مشرف بر شهر واقع بوده است (تكسير، .(489 بخش درونى آن
مستطيل شكل و مساحتى در حدود 50 هزار م2 را دربر مىگرفته است I/449) .(IA,
نزديك به 15 برج از 20 برج قلعة بيرونى و نيز بخشهاي مهمى از باروهاي ميان
برجها تا به امروز سالم مانده است (همانجا). محلههاي ميان باروهاي قلعة
اندرونى و قلعة بيرونى داراي خانههاي قديمى و يك طبقه است. محلهاي كه
در سمت غربى قلعة اندرونى قرار داشت، در آتش سوزي 1335ق/1917م سوخت و
اكنون به فضاي سبز تبديل شده است (همانجا). در سالهاي اخير ساختمانهاي جديد
نيز به داخل قلعة آنكارا راه يافته و بسياري از خانههاي قديمى ويران يا
نوسازي شده است. بخش قديم آنكارا يا اولوس، با كوچههاي تنگ و پر پيچ و
خم، خانههاي خشتى و آثار باستانى بسيار، در قلب آنكاراي بزرگ واقع است و
تا حدود اواسط سدة 20 نزديك به سه پنجم كل جمعيت پايتخت را در خود جاي
مىداد (همانجا). مركز تجاري آنكارا در اين بخش از شهر قرار دارد.
در زمانى كه آنكارا به پايتختى برگزيده شد، اين شهر از هرگونه امكانات
رفاهى بىبهره و دچار كم آبى و عوارض ناشى از باتلاقهاي آلوده مانند
بيماري مالاريا بود. افزايش سريع جمعيت آنكارا و متمركز شدن بسياري از
فعاليتهاي سياسى، اقتصادي و فرهنگى در اين شهر، موجب پارهاي بىنظميها و
شتابزدگى در كارهاي عمرانى شد، ليكن پس از 1347ق/1928م، گسترش و عمران
آنكارا طبق نقشهاي كه هرمان يانسن، معمار زبردست آلمانى (1869- 1945م) آن
را ابتكار و ارائه كرد با برنامة منظمى پيش رفت. با احداث خيابانهاي وسيع و
پر درخت، ساختمانهاي بلند و با شكوه مانند ميدان اولوس كه مهمترين مركز
فعاليت در آنكاراست، محلههاي مسكونى جديد، مراكز فرهنگى، مدارس متعدد،
مجتمعهاي صنعتى، خطوط اتوبوسرانى و فرودگاه اسنبوغا3، و چندي بعد با ايجاد
تئاتر شهر و ساختمان مجمع ملى در 1370ق/1951م، آنكارا رفته رفته سيماي
امروزي خود را به دست آورد.
آنكاراي جديد به خلاف استانبول كه بيشتر حال وهواي اروپايى دارد، شهر است
اساساً تركى كه با الهام گرفتن از انديشه و تخيل تركى به وجود آمده است،
زيرا تمام آن با استفاده از منابع تركى ساخته شده و از هيچ سرمايه و مادة
خارجى استفاده نشده است («ژورنال جغرافيايى4»، .(26-27 در تصور تركها، شهر
جديد آنكارا مركز تمدن جديد است همان گونه كه بُغازكوي، در 152 كيلومتري
شرق آنكارا مركز نخستين تمدن عظيم تركيه يعنى تمدن هيتى است (همانجا).
آنكاراي جديد نمونة كاملى است از هنر شهرسازي جديد كه با آنكاراي كهن در
تضاد كامل است. هر چند در طرح اولية آن كه به دست يانسن پيشنهاد شد، حفظ
ويژگيهاي قديمى در آن پيش بينى شده بود، ولى افزايش بىرويه جمعيت مانع
تحقق اين طرح به مفهوم واقعى گرديد I/148) .(TA, فشار جمعيت روز افزون و در
نتيجه گسترش بىقوارة شهر، موجب شد كه به موازات احداث محلههاي جديد و
ساختمانهاي باشكوه، آلونك نشينى نيز افزايش يابد. يكى از محلات جديد آنكارا
شهرك ينى شهر است كه در 1344ق/1925م در جنوب شهر قديمى آنكارا آغاز و به
تدريج گسترش يافت.
مسألة حاد و هميشگى آنكارا كمبود آب بود كه ازدياد جمعيت روزبه روز بر شدن
آن مىافزود. گرچه با احداث سدي عظيم بر رود چبق يا چبق چاي، در 12
كيلومتري شمال آنكارا، از حدت مشكل كم آبى كاسته شده، اما اين مشكل هنوز
به كلى از ميان نرفته است. سد زيباي چبق به ارتفاع 68 متر و عرض 200 متر
با مخزن آبى به طول 7 كم و به گنجايش 5/13 ميليون م3 در فاصلة سالهاي 1347-
1355ق/ 1928-1936مساختهشد .(IA,I/448) درساختنسد،باغها،فضاهاي سبز و جنگل
كاري كرانههاي مخزن آب به جنبههاي هنري و زيبا شناختى نيز توجه كامل
شده است. منطقة سد چبق يكى از پر جاذبهترين مراكز جهانگردي تركيه است.
جمعيت: تا پيش از جنگ جهانى اول (1914- 1918م) آنكارا شهر كوچكى بود و بنابر
گزارشى در 1307ق/1890م ميان 25 تا 30 هزار نفر جمعيت داشت كه حدود يك
چهارم آنان مسيحى بودند I/445) .(IA, آمار زير آهنگ رشد سريع جمعيت آنكارا را
در فاصلة سالهاي 1919-1980م نشان مىدهد:
رشد جمعيت
سال شماري
شمار جمعيت
مآخذ اطلاع
1919
500 ،2تا 000 ،30
( بريتانيكا )
1927
000 ،75
( ماير )
1935
000 ،123
( ماير )
1945
000 ،227
( ماير )
1950
000 ،288
( ماير )
1955
151 ،453
( 2 )
1960
000 ،650
( 2 )
1965
000 ،902
( 2 )
1970
000 ،162،1
(«فرهنگ جغرافيايى جديد وبستر») 1975
004 ،701،1
(«سالنامة تركيه»)
1980
755 ،877،1
(«سالنامة تركيه»)
رقم اخير، جمعيت بخش مركزي آنكارا و محلات آلتينداغ، چنقيه و ينىمحله
است).
درصد افزايش جمعيت، طبق سرشماري 1980م 17/79 بوده است («سالنامة تركيه»،
.(37/43 در حال حاضر، آنكارا در ميان شهرهاي تركيه، از لحاظ كثرت جمعيت، پس
از استانبول و پيش از ازمير قرار دارد. تراكم جمعيت در بخشهاي مركزي آنكارا
در 1970م حدود 424 نفر در كم2 بود در حالى كه در همان سال تراكم جمعيت در
كل ايالت آنكارا در حدود 5/65 نفر بوده است ( بريتانيكا، .(I/926 تراكم جمعيت
در محلات مختلف آنكارا نيز متفاوت است: در آلتين داغ 1901، در چنقه 529، در
ينى محله 244، ولى در اياش 15، در بالا و نعللو خان 17 و در بكپازاري 21 نفر
در كم2 است II/147) .(YTA, حدود دو سوم جمعيت كل ايالت آنكارا (689 ،854،2نفر)
در شهر آنكارا زندگى مىكنند.
نژاد و دين: بيشتر ساكنان شهر، ترك نژادند با اقليت قابل ملاحظهاي ارمنى.
از 1148-1266ق/1735-1850م اين شهر اسقف نشين ارمنيان بود ( ماير، .(II/232
بنابر ادعاي خود ارامنه، نژاد بخشى از آنها به گالاتها (غلاطيه) يعنى
فرانسويان قديم، مىرسد (ركلو، .(574 در گذشته گروهى يونانى نيز در اين شهر
اقامت داشتند (تكسير، .(490 پارهاي گزارشهاي تاريخى حكايت از اين دارد كه
زمانى گروهى از عربها نيز در آنكارا، يا در حوالى آن ساكن بودهاند. اينان از
قبيلة اياد (از نسل معد بن عدنان) بودند كه از تهامه به عراق كوچيده بودند
و پس از آنكه در زمان خسرو انوشيروان، به جنگ با ايرانيان برخاستند و از
عراق رانده شدند در سرزمينهايى ميان شام و جزيره (در شمال عراق) و روم
پراكنده گرديدند (كحاله، 53). نويسندة مراصد الاطلاع تصريح دارد كه قبيلة
اياد، پس از آنكه كسري انوشيروان آنها را نفى بلد كرد، به انكوريه وارد شدند
(بغدادي، 126). اما اگر چنين اتفاقى هم در تاريخ رخ داده باشد، ظاهراً
ردپايى از عربهاي ياد شده به چشم نمىخورد. 98% از ساكنان آنكارا بر آيين
اسلامند، جامعة مسيحيان آنكارا كه يكى از كهنترين جماعتهاي مسيحيند در 51م
به دست پولُس حواري كه از انكورة آن زمان ديدن مىكرد در اين شهر تشكيل
گرديده است /I/510) 2 .(EIاين اقليت كه 2% از كل جمعيت شهر را تشكيل
مىدهند گريگوري، كاتوليك يا از پيروان كليساي ارتدكس يونانند. علاوه بر
تركى كه زبان مادري بيشتر مردم است، زبانهاي كردي، آلبانيايى و عربى نيز
زبان مادري گروههايى از مردم آنكاراست ( بريتانيكا، .(I/926
صنعت: فعاليتهاي صنعتى آنكارا در جنب اعتبار سياسى - اداري آن جلوة كمتري
دارد. با وجود اين، صنايع اين شهر با آهنگى پيوسته و فزاينده در حال گسترش
بوده است. در 1385ق/1965م صنايع آنكارا از صنايع بندر ازمير پيشى گرفت و
اكنون بزرگترين شهر صنعتى تركيه پس از استانبول به شمار مىرود. آنكارا
افزون بر صنايع شيميايى و تراكتورسازي، داراي كارخانههاي توليد آرد، شكر،
ماكارونى، بيسكويت، شير، سيمان، مصالح ساختمانى و وسايل خانگى است (همانجا؛
II/148 .(YTA, نخ انقره و بافتههاي آن كه از پشم بز آنكارا به دست مىآيد،
داراي شهرت جهانى و ارزش اقتصادي است. در گذشته كه بازار تجارت بافتههاي
اين نوع پشم - كه به تيفتيك معروف است - رواجى داشت، صدها دستگاه
بافندگى در آنكارا و حوالى آن كار مىكرد و هزاران نفر كارگر در آنها به
بافندگى سرگرم بودند. ليكن از ميانههاي سدة 19م كه كارگاههاي تيفتيك بافى
رفته رفته از رونق افتاد اين نوع پشم به صورت خام صادر مىگردد I/452)
.(IA,
ارتباطات: آنكارا از نظر جادههاي مواصلاتى يكى از پيشرفته ترين شهرهاي
تركيه است. اين شهر در مسير راههاي زمينى آسيا - اروپاست. به واسطة راههاي
آهن و جادههاي ماشين رو به درياي سياه، شرق و جنوب و نقاط ديگر تركيه در
ارتباط است. راهآهن نخستين بار در 1309ق/1892م به آنكارا پيوست (
بريتانيكا، .(I/925 آنكارا از طريق راهآهن به قيصريه، مركز پنبه، سيواس در
شرق آنكارا، توقات، آماسيه و سرانجام به سامسون در ساحل درياي سياه متصل
مىشود. دنبالة همين راهآهن است كه از سيواس به ملطيه، سپس به قُطور و
سرانجام به مرز ايران منتهمى مىشود. همچنين آنكارا به وسيلة راهآهن به
كربوك1، مركز فولاد و آهن در شمال آنكارا، و بندر زونگولداك2 در ساحل درياي
سياه مىپيوندد ( آمريكانا، .(XXVII/187 «آنكارا اكسپرس» كه بخشى از راهآهن
قديمى آناتولى - بغداد است، قاهره را به لندن وصل مىكند (همانجا). افزون
بر اين، شهر آنكارا به وسيلة راهآهن با ايستگاه حيدرپاشا بر كرانة آسيايى
بوسفور، با استانبول، مرتبط شده است I/511) , 2 و در مسير خط آهن اسكى شهر -
قيصريه قرار دارد (ماير، .(II/231 بزرگ راه جديدي اين شهر را از طريق بولو3
به استانبول متصل كرده است. به دنبال تأسيس «خطوط هوايى دولتى» در
1352ق/1933م نخستين پروازهاي ميان آنكارا، اسكى شهر و استانبول آغاز گرديد
(«سالنامة تركيه»، .(335 فرودگاه بينالمللى آنكارا اين شهر را از راه هوا به
همه كشورهاي جهان پيوند داده است.
به اعتبار اهميت سياسى - اداريِ آنكارا به عنوان پايتخت، طبعاً ادارات
مركزي بسياري از رسانههاي گروهى در آنكارا مستقر است. از آن جملهاند:
«بنگاه راديو و تلويزيون تركيه» (ت - ر - ت)، روزنامههاي سراسري (علاوه بر
روزنامههاي محلى به تركى و زبانهاي خارجى)، «خبرگزاري آناتولى»،
«خبرگزاري آنكارا»، «خبرگزاري تلويزيونى» (آ - و آ) - كه مخصوصاً برنامههايى
براي كشورهاي بيگانه پخش مىكند - «خبرگزاري فيلما فيلم» (تأمين كنندة
فيلمهاي خبري براي نزديك به 100 كشور خارجى)، «خبرگزاري ملى مطبوعات» و
غيره («سالنامه تركيه»، 489 .(488, راديو آنكارا كه در 1346ق/1927م بنياد
گذاشته شد، افزون بر برنامههايى به تركى، برنامههايى نيز به 14 زبان
براي داخل كشور و برنامههايى به تركى براي كارگران ترك در اروپا پخش
مىكند. در 1970م بيش از 60 روزنامه و حدود 200 مجله در اين شهر انتشار
مىيافت ( بريتانيكا، .(I/926
فرهنگ و آموزش و پرورش: افزون بر انواع دبستان، دبيرستان و مدارس فنى،
هنري و بازرگانى و ديگر رشتههاي تحصيلى، آنكارا داراي دانشگاهها و مؤسسات
آموزش عالى زير است: دانشگاه آنكارا مشتمل بر دانشكدههاي حقوق، علوم،
دامپزشكى، ادبيات، تاريخ انقلاب تركيه، علوم سياسى، علوم تربيتى، الهيات،
داروسازي و كشاورزي و شمار بسياري از مدارس حرفهاي و مؤسسات آموزش عالى
كه در گذشته زير نظر وزارت آموزش و پرورش ملى بود؛ دانشگاه فنى خاورميانه
مركب از دانشكدههاي ادبيات، مهندسى، علوم مديريت، علوم اقتصادي، علوم
تربيتى، علوم اجتماعى و مدرسة زبانهاي خارجى؛ دانشگاه حاجت تپه مشتمل بر
11 دانشكدة علوم پزشكى، دندانپزشكى، داروسازي، علم تربيتى، ادبيات، اقتصاد،
مديريت، مهندسى، هنرهاي زيبا، دانشكدة فنى زونگولداك؛ تعدادي مدرسه و مؤسسة
عالى و مراكز پژوهشى وابسته، و از اين ميان كالج پرستاري و درمانگاههاي
تابعة آن كه گسترش چشمگيري يافته است («سالنامه تركيه»، 508 ؛ بريتانيكا،
)؛ I/926 دانشگاه غازي شامل دانشكدههاي علوم، ادبيات، مديريت بازرگانى،
علوم مالى و اداري، اقتصادي، پزشكى، دندانپزشكى، داروسازي، مهندسى،
كشاورزي، مراكز تربيت معلم، مؤسسات پژوهشى و مدارس عالى متعددي كه زير نظر
هيأت امناي اين دانشگاه اداره مىشود («سالنامة تركيه»، .(399-396
افزون بر نهادهاي ياد شده، آنكارا داراي مراكز هنري و فرهنگى متعددي مانند
«آكادمى موسيقى»، «موزة فرهنگى»، «موزههاي باستانشناسى»، «انستيتوي گوته»
و «كتابخانة ملى»، «تئاتر بزرگ»، «تئاتر كوچك»، «خانة مردم» و سينماهاي بسيار
است. و نيز «كنسرواتور ملى» (براي تعليم موسيقى، اپرا، باله و تئاتر)،
«اركستر سمفونى رياست جمهوري»، «موزة تمدنهاي آناتولى» در ناحيه آت پازاري
كه آثار پر ارزش تاريخى و از آن جمله مجموعة هيتى در آن به نمايش گذاشته
شده، «موزة مردم شناسى»، حاوي مجموعة گرانبهايى از يادگارهاي تاريخى و هنر
فولكلوريك تركيه («سالنامة تركيه»، 457 ؛ II/144 .(YTA, «كتابخانة ملى تركيه»
(تأسيس در 1365ق/1946م) حاوي بيش از 500 هزار جلد كتاب و تعداد زيادي مجله،
نسخة خطى و ميكروفيلم ( بريتانيكا، )، I/926 «موزة مجلس بزرگ ملت تركيه»
شامل آثاري از دوران نبردهاي رهايى بخش ملت تركيه و همچنين «موزة
آتاتورك» كه بخشى از آرامگاه آتاتورك در ناحية رصدتپه، در جنوب غربى
آنكاراست، در خور ذكر است.
آثار باستانى و جاهاي ديدنى: قرائن و شواهد تاريخى قدمت آنكارا را به هزارة
2قم مىرساند. بديهى است كه گذشت اين ساليان متمادي آثاري در آنكارا به
جاي گذاشته است كه مىتواند فهرست گونهاي بر كتاب تاريخ اين شهر كهن
باشد.
الف - پيش از تاريخ:
قلعة آنكارا: تاريخ بناي اين قلعه كه مظهر شهر آنكاراست به درستى آشكار
نيست. احتمال بسيار مىرود كه هيأت اصلى قلعه به دوران پيش از تاريخ باز
گردد، ليكن شكل كنونى آن يادگار دوران بيزانسيهاست. البته در روزگار سلاجقه
روم تعميرات و افزايشهاي بسياري در آن صورت گرفته است ، I/509) 2 .(EIدر
واقع نقطة شروع شهر آنكارا همين قلعه بوده كه تدريجاً پيرامون استحكامات
آغازين آن به وجود آمده است. قلعه از يك بخش خارجى (ديش قلعه) و يك
بخش داخلى (ايچ قلعه) تشكيل شده است. قلعة داخلى به ارگ قلعه، كه
معروف به آققلعه است و بر ستيغ تپهاي مشرف بر شهر استوار شده، منتهى
مىشود (همانجا).
ب - دوران بيزانسيها:
1. معبد «اُگوستوس» يا اگوستيوم1 كه ظاهراً بر پايههاي بناي كهنتري بنياد
شده است. اين معبد توسط شاهزادهاي گالاتى (غلاطى) به افتخار امپراتور
اگوست و رم ساخته شد و نشان مىدهد كه هنر در آنكاراي آن دوران كه مدتى
كوتاه پايتخت گالاتها بود، به چه پايه از پيشرفت دست يافته بوده است.
اين بنا علاوه بر اينكه از نظر هنري ارزشمند است، به واسطة كتيبة معروف به
«يادبود انكوره2» كه بر ديوار آن باقى مانده است، اهميت خاصى دارد، زيرا
حاوي اطلاعات و اسناد تاريخى در خور توجهى است (تكسير، .(481 اگوست در وصيت
نامهاي كه در 76 سالگى از خود به جاي نهاد (ركلو، 374 )، گزارشى به لاتين
و يونانى از دوران فرمانروايى خويش (44قم - 14م) نوشت. به فرمان وي اين
وصيت نام بر 2 لوحة برنزي نقش شد و در رم به راهبههاي معبد وستا3 سپرده
شد. نسخهاي از وصيت نامه به درخواست امپراتور به آنكارا برده شد و بر ديوار
معبدي كه به نام وي ساخته شده بود، نقش گرديد (تكسير، .(483 هنگامى كه
مسيحيت در آنكارا نفوذ بسياري يافت، اين معبد به كليسايى تبديل شد و سپس در
دوران اسلام، خانقاه صوفى معروف، حاجى بايرام ولى، شد كه تربت و مسجد او
هنوز در كنار ويرانههاي معبد پابرجاست.
2. ستون ژولين4 يا منارة بلقيس كه به فرمان يا به افتخار امپراتور ژولين يا
بولينانوس در روبهروي جايى كه امروز استانداري آنكارا واقع است، بنا شد
II/149) .(YTA, اين ستون مطمئناً متعلق به دورة بيزانسيان است (تكسير، .(488
3. پايههاي گرمابهاي بزرگ از دوران روميها كه اخيراً در جادة بين آنكارا و
چانقيري كشف شده است 509) , 2 EI، YTA; همانجا).
ج - دوران سلجوقى:
1. مسجد علاءالدين در ارگ آنكارا، منبر اين مسجد از قديمىترين كارهاي هنري
دوران سلاجقة روم است و تاريخ صفر 594/دسامبر 1197 دارد.
2. آق كوپرو (پل سفيد)، يادگار دوران طلايى سلطنت سلجوقيان روم، يعنى زمان
پادشاهى علاءالدين كيقباد، كه در 619ق/1222م بر چبق سويو در شمال شرقى
آنكارا زده شده است. اين پل آنكارا را به بكپازاري مىپيوندد.
3. چاشنگير كوپروسو، پلى زيبا بر رود قزل ايرماق در جنوب شرقى آنكارا. تاريخ
دقيق بناي اين پل معلوم نيست ، I/510) 2 .(EI
4. مسجد ارسلان خانه، بيرون دروازة ارگ شهر كه مىتوان آن را مسجد جامع
اصلى براي بخشى از شهر كه بيرون از ارگ بوده، به حساب آورد. اين مسجد در
اواخر دورة سلجوقيان روم يعنى زمانى كه اين امپراتوري تحت الحماية
ايلخانان مغول گرديده بود، بنا شده است. منبر چوبى زيباي اين مسجد از
يادگارهاي اَخيان است كه در 689ق/ 1290م توسط 2 برادر از اعضاي اين فرقه
به مسجد اهدا گرديده است (همانجا). ارسلان خانه بزرگترين، بلكه مهمترين
جامع آنكاراست I/451) .(IA,
5. مسجد اخى اِلوان، در ناحية سامان پازاري (بازار كاهفروشان) كه در 690ق/
1291م ساخته شده است ، YTA) همانجا).
6. مسجد قزلبك، كتيبة منبر اين مسجد حاكى است كه در 699ق/1299-1300م،
اميري به نام يعقوب بن على شير فرمان ساختن اين منبر را داده است ( 2 ،
EIهمانجا).
د - دوران عثمانى:
1. مسجد عمارت كه در 831ق/1427- 1428م توسط قراچهبك نامى ساخته شده است.
2. مسجد و آرامگاه حاجى بايرامولى، در ناحية اولوس كه در 830ق/1427م به
نام صوفى بزرگ ترك حاجى بايرام، در نزديكى خرابههاي معبد اگوست احداث
شده است. حاجى بايرام از مشاهير صوفية ترك به شمار مىآيد. خانوادة وي كه
گفته مىشود نسبش به شاهزاده غلاطى مىرسيده، تا اواخر سدة 19م در تركيه از
اعتبار زيادي برخوردار بودهاند (تكسير، .(489
3. بازار محمود پاشا، مربوط به 868ق/1464م كه به «موزة هيتى» تبديل شده
است ( بريتانيكا، .(I/926
4. بازار محمد پاشا، بنايى دو طبقه از قرن 9ق/15م كه در حال حاضر «موزة
باستان شناسى» در آن جاي دارد (همانجا).
5. ينى جامع، يا جامع احمديه كه در 973ق/1565م در پشت قلعه آنكارا ساخته
شده است ، YTA) همانجا). اين مسجد كه بيش از يك گنبد ندارد به كورشونلو
جامع نيز معروف است ، I/511) 2 .(EI
6. خان و بِدستان، دو عمارت قديمى كه بر دامنة تپهاي كه قلعة آنكارا بر آن
است، در دوران عثمانيان ساخته شده. اين دو ساختمان مدتها ويرانه بود تا
اينكه در دوران جمهوريت بازسازي و موزة آثار باستانى شد (دائرةالمعارف
الاسلامية، 5/109، 110).
7. زنجيرلى جامع، كه در سدة 11ق/17م ساخته شده است ، YTA) همانجا).
ه - دورة جمهوري:
آنكارا پس از پايتخت شدن به سرعت سيمايى ديگر يافت. افزون بر صدها خيابان،
پارك (مانند گنچليك پاركى5: پارك جوانان)، آتاتورك اورمان چفتليگى6 (كشتزار
جنگلى آتاتورك)، سدهاي شمارة 1 و 2 چبق، سد بايندر، پاپازين باغى و ساختمانها
و ميدانهاي عظيم كه همه ديدنى است. برخى از اين آثار جنبة تاريخ و فرهنگى
دارند، مانند «موزة تمدنهاي هيتى»، «موزة مردم شناسى»، «موزة مجلس بزرگ
تركيه»، «تنديس يادبود پيروزي» (ظفر آنيتى) در ميدان اولوس، تنديس آتاتورك،
آرامگاه آتاتورك، قصر چنقيه (اقامتگاه آتاتورك در فاصلة سالهاي 1920-1923م)
و پيكرة يادبود گوونليك1 در پارك گوونليك ينى شهر ، YTA) همانجا).
مآخذ: ابن بىبى، يحيى، مختصر سلجوقنامه، به كوشش مارتين هوتسما، ليدن،
1902م؛ ابن خردادبه، ابوالقاسم، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن،
1889م؛ ابوالفدا، تقوم البلدان، به كوشش م. رنو، پاريس، 1840م؛ بغدادي،
صفىالدين، مراصد الاطلاع، به كوشش على محمد بجاوي، 1373ق؛ پلرو، ژان،
تركيه، ترجمة خانبابا بيانى، تهران، 1352ش؛ دائرةالمعارف الاسلامية؛ طبري،
محمد، تاريخ، به كوشش دخويه، ليدن، 1879-1881م؛ فريدبك، محمد، تاريخ الدولة
العلية العثمانية، به كوشش احسان حقى، بيروت، 1983م؛ قاموس الاعلام؛
قزوينى، زكريا، آثار البلاد، بيروت، 1960م؛ كحاله، عمررضا، معجم قبائل
العرب، بيروت، 1985م؛ مستوفى، حمدالله، نزهة القلوب، به كوشش دبيرسياقى،
تهران، 1336ش؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، تاريخ، ترجمة محمد ابراهيم
آيتى، تهران، 1356ش، ج 2؛ نيز:
Americana; Britannica; EI 2 ; Encyclopedia of Historic Places, London, 1984, p.
36; Geographical Journal 1943; IA; Larousse Encyclopedia of World Geography,
London, 1964, p. 366; Meyer; NCE ; Prawdin , Michael , The Mongol Empire ,
translated by Eden and Cedar Paul,_ London,_ 1967, p. _494; Recluse Elis E e ,
Nouvelle G E ographie Universelle..., Paris, 1884, pp. 573-575; Rice, Tamara
Tallot, The Seljuks, London, 1966, pp. 56, 62; TA; Taxier, Charles, Asie
Mineure, Paris, 1882, pp. 483-499; Turkey Yearbook, Ankara, 1983, pp. 15-21;
Webster's Third new International Dictionary, 1971; WNGD; YA; YTA. _
مجدالدين كيوانى (ز) تايپ مجدد 11/3/77 (ز) ن 1- 21/3/77