ابن ابي شريفجلد: 2نويسنده: علي رفيعي
شماره مقاله:825
اِبْنِ اَبى شَريف، ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن ابى بكر بن على ابن
مسعود بن رضوان مرّي، ملقب به برهانالدين، فقيه و قاضى شافعى مقدسى
قاهري. ويدر 18 ذيقعدة836ق/6 ژوئيه1433م دربيتالمقدس زاده شد (سخاوي،
1/134) و در محرم 923ق/1517م در قاهره درگذشت (ابن اياس، 5/161). علوم
مختلف را در زادگاه خويش و نزد برادرش كمالالدين ابن ابى شريف فراگرفت
(عليمى، 2/216) و در 7 سالگى حافظ قرآن گرديد و آن را با قرائت ابن كثير و
ابوعمرو نزد شمس ابن عمران تلاوت كرد. ادبيات عرب، اصول، منطق، معانى و
بيان و قمست زيادي از فقه حنفى را نزد سراجالدين رومى و يعقوب رومى
آموخت و از تقى قلقشندي مقدسى والزين ماهر و ديگران كه به درخواست برادرش
به وي اجازة روايت دادند، اِستماع حديث كرد. سپس با برادر خود به قاهره
رفت (عليمى، سخاوي (همانجاها) و در آنجا اقامت گزيد و نزد امين اقصرائى شرح
العقائد تفتازانى و نزد جلالالدين محلى شرح جمع الجوامع او را در اصول
فراگرفت. از علمالدين صالح بلقينى و قاضىالقضاة شمسالدين قاياتى و ابن
حجر عسقلانى فقه و از بوتيجى و شهابالدين ابشيطى علم فرائض و حساب و از
سعد بن ديري و ابوالفضل مغربى تفسير آموخت (سخاوي، 1/134- 135؛ غزي، 1/102).
در 853ق/1449م به همراه پدر و برادر براي گزاردن مراسم حج به مكه رفت و
از عالمان آن ديار و مدينه، مانند تقىالدين ابن فهد مكى و ابوالفتح مراغى
و ابوالبقاء بن الضياء و ديگران استماع حديث كرد و در فنون مختلف به كمال
رسيد و بسياري به او اجازه قرائت و فتوا داداند. آنگاه به قاهره بازگشت و
در حلقة درس قاضى القضاة مصر، شرفالدين يحيى مناوي شركت كرد و از نزديكان
وي گرديد و با دختر وي ازدواج كرد و به نيابت وي در امر قضا انتخاب شد
(سخاوي، عليمى، همانجاها) و در جامع الازهر به تدريس پرداخت. همچنين تفسير،
فقه و خطابه را در جامع طولون، مدرسة حجازيه و جامع فكاهين تدريس كرد
(سخاوي، همانجا). به گفتة عليمى (2/217) وي در اين ايام در ديار مصر صاحب
فتوا بود. در 898ق/ 1493م به دمشق رفت و در شميصاتيّه اقامت گزيد و ابن
طولون نزد وي قرائت كرد (غزي، 1/103). در همان سال، پس از غيبتى طولانى از
زادگاه خويش به بيتالمقدس بازگشت و در مدرسة صلاحيّة قدس به تدريس
پرداخت، ولى دوباره به قاهره رفت و به تدريس پرداخت و به شهرت بسياري
رسيد. سفرهاي ديگري نيز به قدس كرد. هر وقت بدان شهر مىرفت، برادرش
كمالالدين امر فتوا را به او واگذار مىكرد (عليمى، همانجا). زينالدين عمر
بن احمد شمّاع حلبى شافعى (د 936ق/ 1530م) گويد كه در 911ق/1505م در
قاهره در حلقة درس وي حضور يافته و از او فايدة بسيار برده است (ابن حنبلى،
1(1)/65).
ابن ابى شريف از راه شيخ الاسلامى چيزي دريافت نمىكرد و مخارج زندگى وي
از كارگاه صابون پزيى كه در قدس داشت، تأمين مىشد (غزي، 1/104).
وي در 906ق/1500م ازجانب ملك اشرف قانصوة بن عبدالله سلطان غوري (د
922ق/1516م) به جاي محيىالدين عبدالقادر بن النقيب به مقام قضاي شافعيه
منصوب شد. در 910ق/1504م از اين مقام معاف و به سمت استادي مدرسة غوريّه
در مصر انتخاب گرديد (ابن اياس، 5/161؛ غزي، 1/103). در اين مقام بود تا
اينكه فتوايى دربارة متهمى صادر كرد و آن فتوا برخلاف ميل سلطان غوري بود.
سلطان از وي خشمگين شد و او را از اين سمت بركنار كرد (ابن حنبلى، 1(1)/ 66؛
غزي، همانجا). او در شعر نيز دست داشت. ابياتى از وي را سخاوي (1/135، 136)،
سيوطى، (ص 26) و ديگران آوردهاند.
ابن ابى شريف در اواخر عمر گرفتار ناراحتيها و فشارهايى از جانب سلطان غوري
شد و پس از يك بيماري طولانى در 80 سالگى درگذشت. چون هنگام مرگ او جنگ و
فتنه در مصر حاكم بود كسى از مرگ او به درستى آگاه نشد (ابن اياس،
همانجا)، اما شوكانى نوشته است كه پس از در گذشت وي متوكل على الله،
خليفة عباسى بر او نماز گزارد (1/27) و در كنار مقبرة شافعى به خاك سپرده شد
(غزي، 1/105).
آثار: ابن ابى شريف را آثار بسياري است كه بيشتر آنها صورت منظوم كتابهاي
ديگران است. او بعضى از كتابهاي زركشى، تفتازانى، امام الحرمين و نسفى را
به نظم درآورد (سخاوي، 1/135). آثار منسوب به او عبارت است از: الا¸يات
الّتى فيها الناسخ و المنسوخ (غزي، 1/104)؛ ديوان خطب: غزي (1/102) نوشته
است، اين ديوان را كه در نهايت بلاغت و فصاحت بوده، ديده است؛ شرح
المنهاج: اين كتاب به گفتة غزي (1/104)، در 4 جلد بزرگ بوده است؛ شرحى بر
قسمتى از كتاب البهجة الوردية؛ عنوان العطاء والفتح فى شرح عقيدة ابن دقيق
العيد؛ شرح الحاوي للقزوينى در فروع؛ منجة الواهب النعم و القاسم فى تلخيص
رسالة الاستاذ القشيري ابى القاسم؛ منظومهاي در قرائات كه شامل 500 بيت
است؛ المواهب القدسية: شرحى بر النفحة القدسية ابن الهائم در فرائض؛ النخبة
كه منظومهاي است در صدواندي بيت (سخاوي، 1/135).
آثار موجود وي عبارت است از: اسئلة رفعت الى ابى اسحاق ابراهيم ابن ابى
شريف الشافعى و اجاب عنها فى الادخال و الاخراج و نحوه من ابواب الوقف و
غير ذلك، نسخهاي از آن در دارالكتب قاهره، (شم 25920 ب) موجود است (سيد،
1/47)؛ تفسير الا¸يتين و الحديث، نسخهاي از آن در ايا صوفيا (شم 393) موجود
است II/24) )؛ GAL, شرح قواعد الاعراب ابن هشام، نسخهاي از آن در گوتا، شم
321 (پرچ، و نسخهاي ديگر در كتابخانة سلطنتى برلين (شم 6712) موجود است (
آلوارت، )؛ I/134 عقود الدّر و الجوهر فى نبذة من اسرار سورة الكوثر، در تفسير،
نسخهاي از آن كه در 879ق/1474م نوشته شده در كتابخانة ظاهرية دمشق (شم
5881) نگهداري مىشود (ظاهريه، 2/202، 203)؛ «قصيدة ابن ابى شريف»، نسخهاي
از آن در مجموعهاي (شم در كتابخانة سلطنتى برلين موجود است ( آلوارت،
.(I/110-111
مآخذ: ابن اياس، محمد، بدائع الزهور فى وقائع الدهور، به كوشش محمد مصطفى،
قاهره، 1404ق/1984م؛ ابن حنبلى، محمد، درّالحبب فى تاريخ اعيان حلب، به
كوشش محمود حمد الفاخوري و يحيى زكريا عبارة، دمشق 1972م؛ سخاوي، محمد،
الضوءاللامع، قاهره، 1353ق؛ شيد، خطى؛ سيوطى، نظم العقيان، به كوشش فيليپ
حتى، نيويورك، 1927م، شوكانى، محمد، البدر الطالع، بيروت، 1348ق؛ ظاهريه،
خطى (علوم قرآنى)؛ عليمى، عبدالرحمان، الانس الجليل، اردن، 1973م؛ غزّي،
محمد، الكواكب السائرة، به كوشش جبرائيل سليمان جبور، بيروت، 1945م؛ نيز:
Ahlwardt; GAL; Pertsch, W., Die arabischen Handschriften der herzoglichen
Bivliothk zu Gotha, Gotha, 1878 - 1892. على رفيعى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا