ابن ابي اصيبعهجلد: 2نويسنده: محمد علي مولوي
شماره مقاله:781
اِبْنِ اَبى اُصَيْبِعه، موفقالدين ابوالعباس احمد بن قاسم سعدي خزرجى
(ح 595 - 668ق/1199-1270م). وي مشهورترين پزشك خاندان ابى اصيبعه است. جد
او، خليفة بن يونس، از نزديكان صلاحالدين ايوبى به شمار مىرفت (ابن ابى
اصيبعه، 3/402). دو پسر خليفة بن يونس، قاسم و على، از پزشكان معروف
بيمارستان ناصري و نيز ساليان دراز در خدمت شاهان و امراي ايوبى بودند (همو،
3/402- 408). احمد در دمشق زاده شد و پرورش يافت. پس از فراگرفتن ادبيات و
مقدمات پزشكى و كحالى نزد پدر و عمويش، در بيمارستان نوري دمشق نزد
رضىالدين رحبى، ابن بيطار و عبدالرحيم بن على دخوار به آموختن پزشكى
پرداخت (همو، 3/221، 318-319، 395). سالهاي آموزش ابن ابى اصيبعه نزد ابن
بيطار و دخوار از دورانهاي خوش زندگانى وي بوده است (همو، 3/221، 396-397).
وي با ابن بيطار درمناطق پيرامون دمشق بهجستوجوي گياهانطبى مىپرداخت و
از او در گياهشناسى نيز بسيار آموخت (همو، 3/221). ابن ابى اصيبعه خوش
قريحه و باهوش بود و به زودي در شناخت و درمان بيماريها مهارت يافت و در
همان بيمارستان به كار و نيز تدريس پرشكى مشغول شد (همو، 3/395-397). عمران
بن صدقه، همكار وي در بيمارستان نوري، كتابخانهاي بزرگ از آثار پزشكى
داشت (همو، 3/350-351) و چنين مىنمايد كه ابن ابى اصيبعه از آن كتابخانه
به ويژه در تأليف كتاب عيون الانباء فى طبقات الاطباء استفادة بسيار كرده
است. وي در 631ق/1234م به قاهره رفت و در بيمارستان ناصري به طبابت و
تدريس مشغول گشت (همو، 3/196؛ I/397-398 .(GAL, همكار نامدار وي در آنجا،
سديدالدين بن ابى البيان اسرائيلى بود كه ابن ابى اصيبعه از دانش او در
داروسازي استفاده مىكرد و در گردآوري مطالب كتاب اقرابادين بهوي ياري
مىرساند(ابنابىاصيبعه، 3/197). در632ق به بيمارستان نوري دمشق بازگشت و
در 634ق به عنوان پزشك مخصوص امير عزالدين اَيدَمور بن على، به صفد رفت.
و 34 سال بقية عمر خود را در آنجا به كارهاي درمانى و تأليف كتب گذراند و در
همانجا درگذشت (نَلّينو، 66).
از شاگردان معروف او، امين الدوله ابوالفرج بن القُفّ (ه م) است (ابن
ابى اصيبعه، 3/444).
يادگار مهم ابن ابى اصيبعه، عيون الانباء فى طبقات الاطباء است كه
عمدهترين منبع آگاهى ما از تاريخ طب اسلامى تا روزگار اوست. از اين كتاب
دو نگارش به جاي مانده است. نگارش نخستين آن كه در 643ق/1245م به
انجام رسيده، به امين الدوله ابن التلميذ، وزير دانشمند الملك الصالح
اسماعيل بن احمد، تقديم شده است (نلينو، 69). پس از اين تاريخ، مؤلّف
همواره به مطالب كتاب خويش افزوده و نسخة مفصلتري فراهم آورده است (همو،
70)، اما نشر اين نسخه در زمان حيات مؤلّف مسلم نيست (مولر، .(470 همچنين
شاگردان وي مطالبى بدان افزودهاند. اشاره به تاريخ وفات ابن القُف
(685ق/1286م) شاگرد ابن ابى اصيبعه، در آخرين شرح حال مندرج در عيون
الانباء (3/445) از جملة اين افزودههاست. بسياري از مطالب طبقات الاطباء و
الحكماء نگاشتة ابن جُلْجُل (ه م) در اين كتاب يا عيناً نقل شده و يا خلاصه
گرديده است.
تقسيم بندي كتاب بر حسب زمان و مكان زندگى صاحبان تراجم صورت گرفته
است. در ابتدا از پيدايش دانش پزشكى و مراحل نخستين آن سخن گفته مىشود،
شرح حال پزشكان يونان، پزشكان عرب در آغاز عصر اسلامى، پزشكان سريانى در
آغاز عصر عباسى، مترجمين كتب پزشكى از يونانى به عربى، پزشكان عراق و
جزيره و ديار بكر، پزشكان «بلاد عجم»، هندوستان، مغرب، مصر و شام در پى
مىآيد.
ابن ابى اصيبعه با گردآوري آگاهيهاي بسيار دربارة زندگى و كار پزشكان روزگار
خود، گام بزرگى در راه روشن ساختن زندگى علمى آن عصر، و به ويژه تاريخ
پزشكى برداشته و حق بزرگى بر گردن اهل دانش دارد. آگاهيهايى كه او دربارة
طب يونانى و هندي به دست داده، براي عصر وي منحصر به فرد است با اينكه
پژوهشهاي نوين، نادرستى بسياري از گزارشهاي او را در زمينة طب يونانى آشكار
ساخته است. در عين حال، اثر او براي آشنايى با ميزان آگاهيهاي پزشكان
دوران وي از طب يونانى، بىمانند است. عيون الانباء همچنين شامل نقل
قولهايى از كتب ديگران، از جمله جالينوس، حنين بن اسحاق، اسحاق بن حنين،
ابن جلجل، مبشر بن فاتك، دخوار (ه م م) و ابن بختيشوع است كه اصل آنها
از ميان رفته است. مؤلّف، سخنان شفاهى بسياري از پزشكان را نيز نقل كرده
است و در پايانِ شرح حال بسياري از پزشكان - كه غالباً نيز دقيق و مفصل
است - فهرستى از كتب ايشان را نيز به دست داده است. اين كتابها غالباً از
ميان رفتهاند و عيون الانباء يگانه منبع آگاهى ما دربارة آنهاست. اين
فهرستها، حجم عظيم كار علمى دانشمندان سدههاي نخستين عصر اسلامى را نشان
مىدهد. عيون الانباء دور از شيوة ادبى، بسيار ساده و نزديك به شيوة سخن
عاميانه نگاشته شده و گاه نيز عباراتى به لهجههاي محلى مصر و شام در آن
ديده مىشود. در اين كتاب اشعار بسياري آمده است كه از نظر ادبى در پاية
بلندي نيست. خود مؤلف هم گاه شعر مىسروده است. خطاهاي دستوري بسياري نيز
در كتاب هست كه به احتمال قوي به خود مؤلف مربوط مىگردد. اين كتاب از
خطاهاي موضوعى نيز تهى نيست. از آن جمله است خلط در نام سهروردي مقثول
(587ق/1191م) كه به جاي ابوالفتح يحيى بن حبش، ابو حفص عمر آورده
(3/273) يعنى شيخ اشراق را با صاحب عوارف المعارف اشتباه كرده است.
همچنين سرزمين سند را به خطا زادگاه ابوريحان بيرونى شمرده است. عيون
الانباء، به رغم خطاهاي آن و نيز به رغم آنكه مؤلف از ذكر نام برخى
پزشكان عصر خويش (مانند ابن نفيس) خودداري كرده، از اهميت زيادي برخوردار
است و پژوهشگران اروپايى به طور گسترده به بررسى آن پرداختهاند. اوگوست
مولر با مطالعة 15 نسخة خطى از اين كتاب، آن را با توضيحات و يادداشتهاي
بسيار، براي چاپ آماده ساخت ولى نتيجة كوششهاي او به شكل نامطلوبى در
قاهره به چاپ رسيد (1299ق/1882م)، بدينسان كه همة نشانههاي اختلافات
نسخ حذف گرديد و در فهرست اعلام نيز نابسامانيهاي بسيار پديد آمد. لغزشهاي
ديگري نيز در كتاب راه يافت (نلينو، 64) به طوري كه مولر ناگزير گشت آن را
براي بار دوم با تكملة مفصلى به چاپ برساند (كونيگزبرگ، 1884م).
در اروپا، دو كتاب معتبر دربارة طب اسلامى، يكى به زبان فرانسوي به قلم
لكلرك1 و ديگري به آلمانى توسط ووستنفلد2 نگاشته شده است كه در هر دو،
عيون الانباء پاية كار قرار گفته است.
ابن ابى اصيبعه آثار ديگري نيز داشته كه از آنها در عيون و برخى منابع
ديگر نام برده شده، ولى بعدها از ميان رفتهاند. از اين جملهاند: حكايات
الاطباء فى علاجات الادواء، اصابات المنجمين، التجارب و الفوائد و معالم
الامم.
مآخذ: ابن اصيبعه، احمد، عيون الانباء، بيروت، 1376ق، 1/3-9؛ ابن تغري
بردي، النجوم، 7/229؛ حمارنه، سامى خلف، فهرس مخطوطات دارالكتب الظاهرية
فى الطب و الصيدله، دمشق، 1389ق، ص، 476-482؛ دائرة المعارف الاسلامية؛
دانشنامه؛ زيدان، جرجى، تاريخ آداب اللغة العربية، قاهره، الهلال،
3/171-172؛ صفدي، خليل، الوافى بالوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت،
1389ق/ 1969م، 7/295؛ نلينو، كارلو، علم الفلك و تاريخه عندالعرب فى
القرونالوسطى، رم، 1911م، ص، 64 -71؛ نيز:
GAL; M O ller, August, X Arabische Quellen Zur Geschichte der indischen Medizin
n , ZDMG, 1880, P. 134. محمد على مولوي
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا