شماره مقاله:488
آلِ يَقْطين، خانداني علمي و سياسيِ شيعي در سد? 2ق/8م. مشهورترين چهرههاي اين
خاندان دو تن هستند:
1. ابوالحسن يقطين بن موسي بغدادي (د 186ق/802م)، محدّث و از کارگزاران خلافت
عبّاسيان. او در کوفه زاده شد و در همانجا زيست. به دليل مخالفت با امويان و
هواخواهي از عباسيان از سوي مروان حمار (د 132ق/749م) تعقيب شد. و از اينرو همراه
خانوادهاش به مدينه گريخت. پس از سقوط امويان و قدرت يافتن عباسيان به بغداد آمد.
هنگامي که مروان، ابراهيم امام (د 131ق/748م) را دستگير و زنداني کرد، پيروان او
انديشيدند که پس از کشته شدن وي از چه کسي فرمان برند. يقطين به عنوان بازرگان از
خليفه خواست اجازه دهد وي با ابراهيم، که به او بدهکار است، ديدار کند و طلب خود را
بخواهد. خليفه پذيرفت. او هنگام ديدار با ابراهيم با رمز گفت: اي دشمن خدا، پس از
تو اموالم را از چه کسي بخواهم؟ گفت: از ابن حارثيّه (اين، اشاره به سفّاح برادرش
بود). يقطين پيام را دريافت. از اينرو پس از کشته شدن ابراهيم امام، پيروان او با
ابوالعباس سفّاح بيعت کردند (ابن کثر، 10/188). اين ماجرا نقش مهم او را در قدرت
يافتن عباسيان مينماياند. يقطين که هوشمند بود و از درايت سياسي و قدرت جنگاوري
کافي بهره داشت، نزد دو تن از نخستين خلفاي عباسي (ابوالعبّاس سفّاح:
104-136ق/722-753م و ابوجعفر منصور: 95-158ق/713-744م) پايگاهي بلند يافت. در
167ق/783م که خليفه مهدي عبّاسي (127-169ق/744-785م) فرمان داد مسجدالحرام در مکه و
مسجدالنّبي در مدينه بازسازي شود و گسترش يابد، يقطين از سوي خليفه مأمور اجراي اين
فرمان گرديد (ابن تغري بردي، 2/52؛ ابن جبير، 68). ابن اثير اين رويداد را در
164ق/781م ميداند (6/76). با اينکه برخي دربار? شيعي بودن او ترديد کردهاند، شيعه
بودن او قطعي مينمايد (مامقاني، 3/333؛ خويي 12/236). به گزارش بيشتر محدّثان و
مورخان شيعي، او در پنهان با امام جعفر صادق(ع) (80 يا 83-148ق/699 يا 702-765م)
پيوند ارادات داشت و حقوق اموال را به آن حضرت ميپرداخت. سرانجام نزد منصور و مهدي
از او سعايت شد، اما آسيبي به او نرسيد (ابن نديم، 314). ميتوان اين احتمال را
پذيرفت که با وجود شيعي بودن يقطين، حضور او در دستگاه خلافت، به دلايل خاص سياسي و
ضرورتها با اشار? امام صادق(ع) باشد. وي در بغداد درگذشت.
2. علي بن يقطين (124-182ق/742-798م)، محدّث، فقيه، متکلّم و از بزرگان شيعي. وي در
کوفه زاده شد و همراهپ در به مدينههجرت کرد و پس از آن به بغداد آمد. در آغاز به
دادوستد ابزار (نوعي ادويه) ميپرداخت (طوسي، اختيار، 203)، سپس در دستگاه خلافت
عبّاسيان راه يافت و از کارگزاران مهدي عباسي (طبري، 3/522) و از نزديکان خليفه
هارونالرشيد (د 193ق/809م) گرديد. در شيعي بدن او ترديد نيست، اما مذهب او همانند
پدرش از نظر عباسيان پنهان بود. وي با امام موسي کاظم(ع) (128-183ق/746-799م)
ارتباط نزديک داشت و نزد آن امام از اعتبار بسياري برخوردار بود. نويسندگان شيعي بر
اين باورند که او به توصي? امام کاظم(ع) در دستگاه خلافت باقي ماند تا از ستمديدگان
پشتيباني کند و ياور شيعيان باشد (امين، 8/371). از اينرو بارها دربار? مذهب و
ارتباط او با امام کاظم(ع) به هارون سعايت شد، ولي گزندي به او نرسيد. در مورد
ايمان و پارسايي علي بن يقطين روايات بسياري آمده است، از جمله اينکه امام کاظم(ع)
بهشت را براي او تضمين کرده است (طوسي، اختيار، 204-205).
او از راويان موثّقي است که يک حديث از امام صادق(ع) و احاديث بسياري از امام
کاظم(ع) نقل کرده است و راويان متعددي از وي روايت کردهاند. کتابهايي به او منسوب
است (طوسي، فهرست، 234). او در زماني که امام کاظم زنداني بود در بغداد درگذشت.
خزيمه، يعقوب و عبيد، سه فرزند ديگر يقطين، نيز از راويان حديث و از اصحاب امام
کاظم(ع) بودهاند.
مآخذ: ابن اثير، علي بن محمد، الکامل، بيروت، 1403ق، 6/22، 63، 169؛ ابن تغري بردي،
يوسف، النّجوم الزّاهره، مصر، 1383ق، 2/120؛ ابن جبير، محمدبن احمد، رحله، بيروت،
1384ق؛ ابن فارسي، محمدحسن، روضه الواعظين، قم، 1386ق، ص 215؛ ابن کثير، اسماعيل بن
عمر، البدايه و النهايه، مصر، 1351ق، 10/189؛ ابن نديم، فهرست، بيروت، 1377ق؛ امين،
محسن، اعيان الشيعه، بيروت، 1403ق؛ حلّي، علي بن داوود، الرجال، تهران، 1342ش، ص
253؛ خويي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، بيروت، 1403ق، 7/49-50، 11/60-61،
12/227-240، 20/153-154، 159؛ زرکلي، خيرالدين، الاعلام، بيروت، 1389ق، 9/274؛
شوشتري، قاضي نوراللـه، مجالس المؤمنين، تهران، 1375ق؛ صص 387-390؛ طبرسي، فضل بن
حسن، اعلام الوري، بيروت، 1399ق، صص 293-294؛ طبري، محمدبن جرير، تاريخ، به کوشش
دخويه، ليدن، 1879-1881، ج 3، فهرست؛ طوسي، محمدبن حسن، اختيار معرفه الرجال، مشهد،
1348ش، ص 203؛ همو، الفهرست، به کوشش محمود راميار، مشهد، 1351ش، صص 199، 235؛ غروي
حايري، محمدبن علي، جامع الرواه، بيروت، 1403ق، 1/609-610، 2/351؛ قمي، عباس، سفينه
البحار، بيروت، دارالمرتضي، 2/252؛ مامقاني، حسن بن عبداللـه، تنقيح المقال، نجف،
1350ق، 1/398، 2/237، 315-317؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، 1403ق، 48/85،
137-139، 178، 179؛ نوري، ميرزا حسن، مستدرک الوسائل، تهران، 1383ق، 3/630.
حسن يوسفي اشکوري