لواء الانتصار نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
عصمت كبرى و حضرت مجتبى و هم همه اولاد طاهرينشان از ائمّه معصومين (عليهم السلام) تا وجود مبارك حضرت صاحب الأمر (عليه السلام) در اصل مرتبه كمال معرفت و خلوص محبت الهيه به همان درجه كمال حسينى صلوات الله عليه يا كاملتر و افضل از آنحضرت بودند ، چنانچه در مقام نصرت الهى هم از هركدام در جهاتى كه مقتضى شد مرتبه كامل و كاملتر از جميع اولياء ظاهر گرديد.و لكن در مقام ظهور و بروز درجات محبّت و نصرت حضرت احديّت جلّ شأنه به حسب اسباب خاصه در كيفيّات زيادى حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) از همه ممتاز شدند ، و خداوند متعال هم در مقام عطاياى خاصّه خود نسبت به آن حضرت(عليه السلام) عامّه قلوب بندگان حتّى اولياء و انبياء مرسل خود را از اولين و آخرين مجذوبِ ايشان گردانيد ، ومحبّت ودوستى خاصّه ايشان به شاهد فرمايش نبوى(صلى الله عليه وآله): « إنّ للحسين (عليه السلام) محبّة مكتومة في بواطن المؤمنين » ( [19] ) در واقعِ دلها ثابت گرديد.و چنان همه آنها عاشقانه به آن جناب اشتياق پيدا نمودند; كه بى اختيار توجّه به جانب ايشان كردند ، و پروانه وار از هر جانب در هر زمان على الدوام از عرش مجيد در آسمانها و آفاق عالم و اطراف زمينها رو به حرم انور او كرده ، و به زيارت مرقد منوّر او مشرّف شده و مى شوند كه:« مامن نبيّ إلاّ و قد زار كربلا بين قبره و بين السماء مختلفة الملائكة فوج يعرج و فوج ينزل » .( [20] ) و به نوعى همه ممكنات محو او گرديدند كه با ذكر مصيبت و بلاى آن مظلوم صلوات الله عليه قبل از واقع شدن آن مصيبت و بعد از آن ; اهلِ زمين و آسمان همگى محزون و افسرده شدند ، و هر گوشه اى از اطراف و اكناف عالم اقامه مجالس عزايشان را تجديد بنا ، و لوا و پرچم مصيبتشان را در هر عهد و زمانى دائمى و مستمر نمودند.پس بواسطه آن جذبه اى كه خداوند متعال جلّ شأنه از قلوب به جانب آنحضرت (عليه السلام)فرمود ، و آن محبّت حقيقيه ايكه از ايشان در دلها قرار دارد ، و بوسيله آن سعى و كوششى كه پيدا نمودند به سبب اين مقام ; محبّت عامّه ممكنات در توجّه به سوى ايشان و اظهار ذكر آنحضرت (عليه السلام)در محافل و مجالس على الدوام گرديد ، و ذكر توحيد الهى و امر رسالت حضرت خاتم النبييّن (صلى الله عليه وآله) و ولايت و امامت جميع ائمّه طاهرين (عليهم السلام)در زبانها و گفتارها جارى شد .و به اين سبب قلوب همه اهل ايمان به كمال معرفت حضرت احديّت و شناسائى شريعت و احكام و آداب حضرت ختمى مرتبت صلوات الله عليه رهنمون شد ، و به فضائل و مناقب و شئونات امامت و ولايت و خلافت ائمّه اطهار (عليهم السلام)علم پيدا كردند ، و به اين واسطه و سبب در هر عهد و زمانى اركان توحيد محكم شد ، و امر رسالت و شريعت استقامت پيدا كرد ، و آثار امامت و ولايت ظاهر و هويدا گرديد ، پس امر آنحضرت عليه صلوات الله و السلام در هر زمانى نصرت به همه اُمور الهى و همه اولياء او گرديد.و به اين دليل است كه محبّت و موالات هر كسى با ايشان به منزله محبّت با همه اهلبيت (عليهم السلام) و زيارت ايشان زيارت همه است ، و تحت قبّه ايشان بمنزله تحت قبّه همه ، و گريه بر ايشان به منزله گريه بر همه است ، و اداى حقّ ايشان اداى حقّ همه اهلبيت (عليهم السلام)است ، چنانچه در «كامل الزيارات» از زراره از حضرت صادق (عليه السلام)روايت شده كه در ضمن فرمايشاتى فرمودند:« ما من باك يبكيه إلاّ و قدوصل فاطمة (عليها السلام)وأسعدها عليه و وصل رسول الله (صلى الله عليه وآله) و أدّى حقّنا » .( [21] ) يعنى : هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنه اى نيست كه براى حضرت ابى عبدالله(عليه السلام)گريه نمايد ، مگر آنكه با فاطمه زهرا (عليها السلام) صله نموده است ، و ايشان را با اين گريه اش يارى كرده ، و با حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) صله نموده و حقّ همه ما را اداء نموده است.و همچنين احيا امر ايشان احياء امر همه است ، و نصرت و يارى ايشان نصرت و يارى همه است ، چنانچه در فرمايش نبوى (صلى الله عليه وآله) ذكر شد .و نيز از اين حديث شريف استفاده مى شود كه فرمود با گريه بر ايشان اداى حقّ همه ما ائمّه را نموده است. و از جمله حقوق اهلبيت (عليهم السلام) يكى حقّ مودّت و دوستى با آنها است ، و ديگرى حقّ