غرض از تحرير اين رساله - لواء الانتصار نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
عليه وآله) است ، بنده مؤمن عاقل تصوّر نمايد كه هر گاه بتواند به همين اسباب و وسائل دنيوى و اُخروى به هر كيفيّتى كه امكان دارد با جان و مال و عزّت و اهل خود ; و در هر مورد و عنوانى كه بداند و بفهمد موجب رضا و خشنودى حضرت احديّت جلّ شأنه و نيز موجب خشنودى آن وجود مبارك و مقدّس (صلى الله عليه وآله)مى شود بايد در كسب آن كمال سعى و اهتمام را داشته باشد ، چه رسد به آنكه از او بر وجه تصريح طلب نمايند ، خصوصاً در چنين امرى كه مودّت به ذوى القرباى آنحضرت (صلى الله عليه وآله)باشد .
و روشن است كه در اين زمان از بقيّه ذوى القرباى در تمام اين عالم دنيا كسى جز وجود مبارك حضرت بقيّة الله فى الأرضين (عليه السلام)نيست كه و جود مباركش در حسن جمال و كمال الهى و تماميّت اخلاق و محاسن مانند وجود مقدّس نبوى (صلى الله عليه وآله)و مظهر كامل او است ، و مظلوميّت آنحضرت هم در نهايت اضطرار مى باشد .
پس بنابراين ; هر قدر معرفت و شناخت مؤمن نسبت به جلالت مقام رسالت نبوى (صلى الله عليه وآله)بيشتر باشد ; درجه واقعى محبّت و اخلاص او ثابت تر و محكم تر است ، و هرچه محبّت او با آنحضرت بيشتر باشد ; سعى او در اداء حقّ عظيم آنحضرت (صلى الله عليه وآله) ; با مودّت و محبّت به ذوى القرباى ايشان ــ يعنى حضرت ولىّ الله فى الأرضين (عليه السلام) ــ كاملتر خواهد بود .
و بعد از تمام اين جهات مزبوره ، لازم به ذكر است كه به مقتضاى دليل عقلى و نقلى بر هر انسانى لازم است كه در مقابل احسان و نعمت ; شكر و سپاسگذارى كند ، و ترك شكر بى نهايت قبيح و مذموم مى باشد ، و در فضل آن همين بس كه مى فرمايد : ( لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزيدَنَّكُمْ) ( [6] ) كه انسان هر قدر در مقام شكر ــ به گونه اى كه سزاوار شأن بخشاينده نعمت است و در مقدور شخص نعمت داده شده باشد ــ كاملتر شود آثار بركات و فيوضات آن نعمت از نظر ظاهرى و باطنى پايدارتر و كاملتر خواهد گرديد .
و بعد از اينكه جلالت شأن اين نعمت عظماى الهى ــ يعنى وجود مقدّس نبوى (صلى الله عليه وآله) كه از بزرگترين نعمتهاى خداوند متعال است زيرا كه منشاء و وسيله همه نِعَم ظاهرى و باطنى و دنيوى و اُخروى او مى باشد ــ واضح شد ; پس واجب ترين و مهمّ ترين چيز براى بندگان ; اداء شكر آن نعمت بزرگ الهى است ، البته به وجهى كه خداوند متعال معيّن و مقرّر فرموده ; و آن مودّت نسبت به ذوى القرباى آنحضرت (صلى الله عليه وآله)است .
بديهى است كه هر امرى كه وسيله و سبب اثرى باشد ; و آن امر هم داراى مراتب باشد ، پس بر حسب تكميل مراتب ; اثر آن كاملتر خواهد شد .
بنابراين ; بنده مؤمن در مقام نصرت الهى جلّ شأنه ; هرقدر نصرت و ياريش نسبت به وجود مبارك حضرت بقيّة الله (عليه السلام)كاملتر باشد ; اثرش كه نصرت خداوند است در حقّ او كاملتر خواهد شد .
و همچنين هر قدر در مقام تعظيم و تجليل حضرت خاتم النبيّين (صلى الله عليه وآله)و حقّ عظيم ايشان ، و نيز اداى شكر الهى در باره نعمت ظاهرى وجود مبارك ايشان ، مودّت مؤمن نسبت به ذوى القرباى ايشان شديدتر باشد ، پس اثر نور هدايت نبوى (صلى الله عليه وآله)هم كه بوسيله وجود مبارك حضرت بقيّة الله (عليه السلام)است ــ كه بايد نسبت به اين بنده افاضه شود ــ كاملتر و ظاهرتر خواهد شد .
غرض از تحرير اين رساله
بديهى است كه اداى فرض نصرت الهى بر وجه مزبور و نيز اداى حقّ رسالت نبوى به عنوان مسطور مهمتر و بزرگتر از آن است كه مثل اين بنده ضعيف حقير بتواند ــ بر آن وجهى كه سزاوار باشد ــ از عهده آن بر آيد .
امّا به مقتضاى كلام الهى :( لايُكَلِّفُ الله نَفْساً اِلاّ وُسْعَها ) ( [7] ) ، و همچنين به مضمون شريف : « ما لا يدرك كلّه لايترك كلّه » ( [8] ) و به فرموده اميرالمؤمنين (عليه السلام)در « نهج البلاغه » :
« فليس أحد و إن اشتدّ على رضا الله حرصه ، و طال في العمل اجتهاده ببالغ حقيقة ما الله أهله من الطاعة له ، و لكن من واجب حقوق الله على العباد النصيحة بمبلغ جهدهم ، و التعاون على إقامة الحقّ بينهم » .( [9] )