قسم سوّم اخبارى كه در آنها دعاء مؤمنين و طلب تعجيل در فرج آنحضرت (عليه السلام)از خداوند تصريح و تأكيد شده است ، و نيز ادعيه مخصوصه ايكه در خصوص اين دعا وارد شده و در زمان غيبت ايشان به خواندن آن امر شده است .
دعاء ائمه اطهار(عليهم السلام) براى تعجيل ظهور آنحضرت(عليه السلام)
قسم چهارم اخبارى است در آنكه ائمّه اطهار (عليهم السلام) خودشان بسيار دعاء مى فرمودند ، و طلب تعجيل فرج ايشان را مى كردند ، و نيز دعاهاى مخصوصى كه در اين مورد مكرّر تلاوت مى فرمودند .و اخبار زيادى در اين دو قسم وارد شده و از آنها استفاده مى شود كه زمان ظهور آنحضرت (عليه السلام)از امور بدائيه غير محتومه است ، و دعا در تعجيل آن ; تأثير و مدخليّت تامّ و كاملى دارد .
يكى از حكمتهاى طولانى شدن غيبت
و لكن با كثرت دعاى ائمّه اطهار (عليهم السلام) مى بينيم باز امر ظهور ايشان و غيبتشان بطول انجاميده ، پس يكى از حكمتهاى آن كه از مجموع اخبار استفاده مى شود آنچيزى است كه در باب تقوا ــ در عنوان پانزدهم ذكر شد ــ و خلاصه آن چنين است كه :از اعظم وسائل كامله الهيّه از براى نزول بركات و افاضه فيوضات ، شفاعت و دعاى ائمّه اطهار(عليهم السلام) در قبولى اعمال و آمرزش گناهان است ، كه اگر نباشد بواسطه دعا و شفاعت آنان ، پس اعمال بندگان فى نفسها به ملاحظه كوتاهى و نقصان آنها در شرايط تأثير ــ هرچند درآنها سعى كامل بشود ــ وسيله قرب به درگاه الهى و سلب آثار گناهان براى فيوضات و رحمتهاى الهيه در جنان نمى شود .و لكن بايد بندگان در مقام اطاعت الهى در واجبات ، و اجتناب از كبائر چنان باشند كه مسامحه و سهل انگارى چنان نشود كه به حدّ استخفاف به امر الهى برسد ، كه به اين سبب از شمول دعاى ائمّه (عليهم السلام)و شفاعتشان در حقّ آنها ، سلب قابليّت شود ، و همين يك نوع اعانت و يارى امام (عليه السلام)است كه مؤمنين به تقواى خود در مورد تأثير شفاعت آنها انجام دهند ، چنانچه در عنوان تقوا ذكر شد .پس امر فرج و ظهور حضرت حجّت صلوات الله عليه چنين است كه وسيله همه رحمتهاى كامله است نسبت به عامّه انبياء و اولياء و مؤمنين از اولين و آخرين ، و عمده وسيله در انجام اين تعجيل نيست مگر همان دعائى كه ائمّه معصومين (عليهم السلام)مى فرموده اند .و لكن چونكه عمده سبب وقوع اين غيبت سوء اعمال خود بندگان است كه در فقراتى از توقيع مبارك هم به اين خصوصيت اشاره شده است :« و لو أنّ أشياعنا ـ وفّقهم الله لطاعته ـ على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا ، و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حقّ المعرفة و صدقها منهم بنا ، فما يحبسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا ممّـا نكرهه و لا نؤثوه منهم » .( [52] )