در اوّل عنوان ; فقره اى از فرمايش نبوى (صلى الله عليه وآله) كه : « فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائم (عليه السلام) » بيان كرديم ; پس اگر مراد و مفهوم آن همان باشد كه در ترجمه آن فقره در اوّل عنوان ذكر كرديم ; پس آن هم ــ علاوه بر شواهد ديگرى كه از عقل و نقل ذكر شد ــ از جمله شواهد بيان ما خواهد بود ، يعنى : كلام حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)دلالت دارد بر آنكه با يارى حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) ; يارى جمله ائمّه اطهار (عليهم السلام) و يارى حضرت صاحب الأمر (عليه السلام)حاصل مى شود .و اگر مراد چنين باشد كه : هر كس حسين (عليه السلام)را يارى نمايد ، چنان است كه مرا و فرزندش قائم (عليه السلام)را يارى كرده باشد ، يعنى در فضل و ثواب ، كه در واقع هم مراد اين است ; كه يارى حضرت سيد الشهدا (عليه السلام)از اعمال جليله ايست كه بوسيله آن ; اجر يارى حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)و يارى حضرت قائم (عليه السلام)عطا مى شود ، ولو آنكه خصوصيت مصداق نصرت و يارى ايشان هم در او حاصل نشود ، پس اين فقره شريفه ; تأكيد بيانِ ما خواهد بود ، گر چه همان وجه اوّل اظهر است ، و الله العالم بحقيقة كلامه و كلام اوليائه.
چگونگى نصرتويارى شهداى كربلادرحق حضرت قائم(عليه السلام)
تنبيه :
آنچه از اين بيان ; و بيانى كه در كيفيّت يازدهم ذكر شد ; واضح مى شود كه : نصرتى كه از شهداى كربلا ــ كه افضل و اشرف انصار الله براى حضرت سيدالشهدا (عليه السلام)بودند ــ ظاهر گرديد ، نصرت و يارى بودن آن در حقّ حضرت قائم (عليه السلام)بر دو وجه است:
وجه اوّل:
چنانكه قبلا بيان كرديم چون امر شهادت حضرت ابى عبدالله (عليه السلام)وسيله ظهور امر و دين الهى در همه شهرها و عصرها گرديد ، و نيز موجب ظهور امر شريعت نبوى و ظهور امر هر يك از ائمّه اطهار (عليهم السلام) تاكنون بوده ، و وسيله ظهور امر حضرت صاحب الأمر (عليه السلام) نيز مى باشد ، پس آنانكه آنحضرت را در امر شهادت يارى نموده اند; در واقع جميع اين اُمور يارى كرده اند ، و از ياران و انصار همه ــ يعنى انصار الله و انصار دينه و انصار رسوله و انصار اوليائه و انصار خلفائه (عليهم السلام) و همچنين انصار قائم (عليه السلام) ــ محسوبند.
وجه دوّم :
همچنانكه در كيفيت يازدهم گفتيم: فرجِ كلّى كه وعده داده شده به ظهور موفور السرور حضرت قائم (عليه السلام) ; مقدّر بود كه قبل از واقعه كربلا و شهادت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) واقع شود ، پس اگر همه مردم در آن وقت در يارى ايشان حاضر شده بودند ، اين فرج كلّى واقع مى شد ، و آن همه ابتلائات به ائمّه اطهار و اولياء اخيار (عليهم السلام)واقع نشده بود ، و نيزاين غيبت طولانى براى حضرت بقية الله(عليه السلام)روى نداده بود.پس در اين حال ; همه مردم در آن عهد و زمان از انصار الله و انصار اولياء او در باب وقوع اين فرج بودند ، پس آن عدّه از شهدائى كه در مورد اين فرج يارى كردند ، براى همين امر از انصار الهى و انصار هريك از ائمّه طاهرين (عليهم السلام)شدند ، و لو آنكه بواسطه اعراض سايرمردم از نصرت و يارى آنحضرت (عليه السلام)آن فرج وقوع نيافت ، پس آنها از انصار اولياء الهى شدند هم در امر فرج كلّى آنها ، و هم در فرجهاى الهى در حال و در زمان ابتلاء آنان ، كه آن فرجها بوسيله امر شهادت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) ــ بر وجهى كه ذكر شد ــ فراهم شده و مى شود.