نصرت و يارى حضرت قائم عليه السلام با تقيه - لواء الانتصار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لواء الانتصار - نسخه متنی

محمدباقر فقیه ایمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس در اين نوع هر گاه بنده بالخصوص قصد نصرت و يارى نمايد ، اين موجب كمال درجه اجر و ثواب او به چندين برابر مى شود ، علاوه بر آنكه اجر و ثواب كامل آن عناوين ديگر هم كه خود آن اعمال دارند ; در مى يابد ، پس بواسطه همين قصد نصرت ، جميع آن اُمور مسطوره عنوان مرابطه پيدا مى نمايند ، و اجر كامل آن بر هريك از آنها مترتب مى شود .

و امّا اُمورى كه اصل عبادت بودن آنها در خارج به همان عنوان «نصرت امام» (عليه السلام)است ــ چنانچه در فصل سوّم بيان خواهد شد ان شاء الله تعالى ــ پس حكم آنها در جهت مرابطه بودن و ترتّب فضل مرابطه بر آنها ; واضح است .

نصرت و يارى حضرت قائم عليه السلام با تقيه

كيفيّت ششم ; تقيّه است ، و اين امر در ضمن سه مطلب بيان مى شود :

اوّل : دربيان آنكه چگونه تقيّه نصرت آنحضرت صلوات الله عليه است .

دوّم : در بيان احاديث و اخبارى كه در فضيلت تقيّه و شدّت تأكيد در آن و در شدّت ذمّ ترك آن ; وارد شده است .

سوّم : در اشاره اجمالى به موارد تقيّه و كيفيّت عمل به آن .

چگونه با تقيّه حضرت را يارى كنيم؟

امّا مطلب اوّل :

در بيان آنكه تقيّه نصرت و يارى حضرت حجّت (عليه السلام) در امر دين است ، و آن بر اين وجه است كه : چون بر حسب آنچه در مطلب دوّم و سوّم ان شاء الله تعالى معلوم خواهد شد ; تقيّه در موردى است كه فعلى يا ترك فعلى كه لازم است از آن احتراز شود ، در معرض خطرى باشد و آن خطر نسبت به آنحضرت (عليه السلام) يا به شيعيان و دوستان ايشان باشد ، كه با تقيّه آن خطرات دفع يا مندفع مى شود .

پس هرگاه مؤمن در مورد وجوب و لزوم آن تقيّه نمود ، وجود مبارك امام(عليه السلام)را در دفع خطر و ضرر يا در سالم بودن از آن خطر ، نسبت به خود ايشان و متعلّقان و دوستانش يارى كرده است .

امّا نسبت به خود ايشان ، مثل آنكه در موردى باشد كه عمل و قول مؤمن ــ و لو در امر حقّ باشد ــ موجب استهزاء اعداء و اشرار يا استخفاف و بى ادبى آنها به امر الهى و دين حقّ يا اسم او جل شأنه  ; يا نسبت به حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)يا نسبت به امر امام (عليه السلام) شود ، و همچنين در مواردى كه وهن به فرمايشات و اخبار آنها وارد آيد يا تضييع آنها گردد .

امّا نسبت به دوستان ; مثل موردى كه ترك تقيّه موجب خطر و ضرر نسبت به خود انسان يا مال يا آبرو يا اهلش يا نسبت به سائر مؤمنين باشد ; نصرت آنحضرت را در اين امور نموده .

پس در بعضى از آنها مربوط به جهات دنيوى ايشان است ــ و بيان آن در فصل سوّم خواهد آمد ــ و در بعضى از آنها مربوط به نصرت در امر دين است ، مثل موردى كه تقيه وسيله محفوظ ماندن اخبار و احاديث آنها (عليهم السلام)از وهن يا تضييع يا مخفى شدن يا معطّل ماندن شود كه نگذارند به وفق آنها عمل شود ، و مثل موردى كه تقيّه وسيله تأليف قلوب اعداء شود ــ و همچنين امثال اين موارد ــ و به اين سبب امر بر مؤمنين در باب اظهار حقّ و عمل به وظيفه و طريقه حقّ و ايمانى آنها سهل و آسان شود .

بيان روايات وارده در فضل تقيّه

مطلب دوّم :

در بيان اخبارى است كه در مدح تقيّه; و تأكيد در آن و مذمّت شديد در ترك آن وارد شده است ، پس در اين مقام دو مقصد است :

مقصد اوّل :

در ذكر آنچه در مدح تقيّه وارد است ، كه به ذكر پنج حديث اكتفا مى شود :

حديث اوّل :

در كتاب « كافى » از حبيب بن بشر از حضرت صادق (عليه السلام)روايت شده كه حضرتش فرمود :

/ 136