قسم سوّم از حقوق - لواء الانتصار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لواء الانتصار - نسخه متنی

محمدباقر فقیه ایمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نسبت به او عقاب مى شود.

و امّا حقّ كسيكه احسان و نيكى در حقّ تو نموده باشد ; پس آن است كه از او تشكّر نمائى و احسان و خير او را ياد كنى  ، و چنان كنى كه اسم او و ياد او در زبان مردم به نيكى برده شود ، و با خلوص در حقّ او در پنهانى كه جز خداوند كسى مطّلع نباشد دعا كنى ، پس هرگاه چنين كردى به تحقيق كه او را در پنهانى و آشكارا شكر نموده اى ، پس اگر چنانچه توانائى بر مكافات و جبران پيدا نمودى ــ يعنى به نحو احسانــ او را جبران نمائى .

و امّا حقّ همسايه تو پس در حال غيبتش محافظ او باشى ــ يعنى در امر مال و اهل او ــ و در حضورش او را گرامى بدارى ، و او را در حال مظلوميّت يارى كنى ، و آنكه در ظاهر كردن عيب او سعى ننمائى ، پس اگر امر بدى را در حال او ديدى بپوشانى ، و اگر دانستى آنكه او نصيحت تو را در آنچه ما بين تو و اوست قبول مى كند آگاه نمائى ، و آنكه او را هنگام شدّت و گرفتارى رها نكنى  ، و آنكه عذرش را در لغزش و خطا قبول كنى ، و آنكه رفتارت با او رفتارى باشد كه در آن خير و رحمت است ، و در هيچ امرى توانائى نيست جز به تأييد خداوند.

و امّا حقّ شريك ; آن است كه اگر غائب باشد مواظبت در امورات او نمائى ، و اگر حاضر باشد به طريق مهربانى با او سلوك و رفتار نمائى ، و آنكه در امرى بر خلاف حكم او ; حكم نكنى ، و آنكه بى اطلاع او و بدون مشورت با او عمل نكنى ، و آنكه براى او مالش را حفظ كنى ، و آنكه در هر موردى كه ملتفت نباشد و غفلت داشته باشد خيانت ننمائى ، بواسطه آنكه يارى خداوند عزّوجلّ براى دو شريك هست مادامى كه آنها با يكديگر خيانت ننمايند ، و در هيچ امرى توانائى نيست جز به تأييد خداوند.

و حضرت حقوق ديگرى را با كيفيّت اداء آن در اين حديث شريف بيان فرموده اند ، مانند حقّ امام جماعت ، و حقّ مؤذّن ، و حقّ عبادات ، و حقّ جوارح و اعضاء بدن ، و حقّ همنشين ، و حقّ مهمان ، و حقّ نصيحت كننده و امثال اينها ، و لكن در اينجا به ذكر مهمترين آنها ــ كه مقصود ما بود ــ اكتفا كرديم.

قسم سوّم از حقوق

يعنى آنچه بر عهده انسان به فعل و اختيار خود ; و لكن به وجه ظلم و معصيت و حرمت تعلّق مى گيرد ، مانند غيبت و تهمت و سخن چينى و افساد يا سرقت نمودن مال كسى يا گرفتن مال مردم با قهر يا با حيله گرى و امثال اينها .

پس انواع و اقسام و كيفيّات آنها بسيار است و بيان آنها و شدّت مذمّت و عقوبت عظيمه آنها در آيات و اخبار بسيار زيادى وارد شده است.

و از جمله در « خصال » از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)روايت شده است كه :

« به حضرت عيسى (عليه السلام) خطاب شد كه به بنى اسرائيل بگو : ماداميكه حقّ يكى از بندگان من به گردن شماها است محال است دعاى شما را مستجاب كنم » پس هر بنده مؤمن كه در مقام تحصيل تقوى است بايد در اداء حقوق هر صاحب حقّى ــ خاصه نسبت به اهل ايمان به وجهى كه در اين مسطورات به نحو اشاره و اختصار بيان كرديم  ، و حقوقى كه در كتب مبسوطه از آيات و اخبار است ــ سعى و كوشش نمايد.

( نصرت و يارى حضرت قائم(عليه السلام)با انتظار ظهور و فرج)

كيفيت دهم : انتظار ظهور و فرج حضرت ولى الله مى باشد.

اهميّت انتظار ظهور آنحضرت (عليه السلام) به حدّى است كه منتظر در زمره مجاهدين آنحضرت (عليه السلام)و شهداى در حضورش محسوب مى گردد ، كه در اين مورد احاديث بسيارى نقل شده است ، و اين مطلب در ضمن سه فصل بيان مى شود.

فصل اوّل : در ذكر اخبارى است كه دلالت دارند بر آنكه انتظار فرج فضيلت نصرت و شهادت را دارد .

فصل دوّم : درذكر اخبارى در فضل انتظار ـ غير از فضيلت نصرت وشهادت ـ است .

فصل سوّم : در بيان معناى انتظار ، و ذكر شرايط و آداب آن ، و در بيان مقدمات و آثار آن است.

/ 136