يعنى آنچه بر عهده انسان به فعل و اختيار خود ; و لكن به وجه ظلم و معصيت و حرمت تعلّق مى گيرد ، مانند غيبت و تهمت و سخن چينى و افساد يا سرقت نمودن مال كسى يا گرفتن مال مردم با قهر يا با حيله گرى و امثال اينها .پس انواع و اقسام و كيفيّات آنها بسيار است و بيان آنها و شدّت مذمّت و عقوبت عظيمه آنها در آيات و اخبار بسيار زيادى وارد شده است.و از جمله در « خصال » از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)روايت شده است كه :« به حضرت عيسى (عليه السلام) خطاب شد كه به بنى اسرائيل بگو : ماداميكه حقّ يكى از بندگان من به گردن شماها است محال است دعاى شما را مستجاب كنم » پس هر بنده مؤمن كه در مقام تحصيل تقوى است بايد در اداء حقوق هر صاحب حقّى ــ خاصه نسبت به اهل ايمان به وجهى كه در اين مسطورات به نحو اشاره و اختصار بيان كرديم ، و حقوقى كه در كتب مبسوطه از آيات و اخبار است ــ سعى و كوشش نمايد.
( نصرت و يارى حضرت قائم(عليه السلام)با انتظار ظهور و فرج)
كيفيت دهم : انتظار ظهور و فرج حضرت ولى الله مى باشد.اهميّت انتظار ظهور آنحضرت (عليه السلام) به حدّى است كه منتظر در زمره مجاهدين آنحضرت (عليه السلام)و شهداى در حضورش محسوب مى گردد ، كه در اين مورد احاديث بسيارى نقل شده است ، و اين مطلب در ضمن سه فصل بيان مى شود.فصل اوّل : در ذكر اخبارى است كه دلالت دارند بر آنكه انتظار فرج فضيلت نصرت و شهادت را دارد .فصل دوّم : درذكر اخبارى در فضل انتظار ـ غير از فضيلت نصرت وشهادت ـ است .فصل سوّم : در بيان معناى انتظار ، و ذكر شرايط و آداب آن ، و در بيان مقدمات و آثار آن است.