( تذكّر مهمّ در مورد تقيّه)
در «تفسير حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام)» روايت شده كه آنحضرت از آباء طاهرينش صلوات الله عليهم اجمعين نقل فرموده :« دو عمل و عبادت است كه اهميّت زيادى دارد ، تا آنجا كه مؤمن بسيار دعا نمايد ، و طلب توفيق آن دو عمل را از خداوند بخواهد ، يكى معرفت و شناخت به اداء حقوق برادران مؤمن ، و ديگرى حُسن تقيّه ».( [22] ) و در همان كتاب از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام)روايت شده كه حضرتش فرمود :« دو گناه است كه خداوند عفو نمى فرمايد و حتماً تقاص و تلافى آن را به عقوبت و عذابى مى فرمايد ، مگر آنكه بنده از آن توبه نمايد ، و هر نقصانى كه بواسطه اين دو گناه وقوع يافته باشد تدارك نمايد ، و آن دو گناه : يكى ترك اداء حقوق مؤمنين و تضييع آن است ، و ديگرى ترك تقيّه در مورد لزوم آن است ».( [23] ) پس بنده مؤمن بعد از شناخت به آنچه در مدح تقيّه و تأكيد در آن وارد شده است ; و آنكه از بزرگترين فوائد و فضائل تقيّه آن است كه به سبب آن نصرت و يارى حضرت حجّت الله (عليه السلام)حاصل مى شود ، و نيز دانست كه ترك تقيّه مذمّت شديدى دارد ; و همچنين آشنائى با اقسام و مواردى كه هركس ممكن است مبتلا به آن شود پيدا كرد ; پس سزاوار است كه از آن غافل نباشد .و از خداوند توفيق عمل به آن را ـ به بهترين وجه ـ بسيار طلب نمايد ، و از آنچه ممكن است از او واقع شده باشد ; توبه واقعى نمايد ، و در تدارك آنچه را كه مى داند واقع شده ; كوشا باشد ، تا آنكه به بليّه سخت آن گرفتار نشود .تتميم بحث تقيّه
چنانچه ترك تقيه در مورد آن ، مذموم و مورد نهى است ـ بر وجهى كه گذشت ـ و مخلّ به امر دين و ايمان انسان و ديگران است ، همچنين است بعينه تقيّه نمودن و كتمان امر حقّ در موردى كه سبب تقيّه موجود نباشد ، و اين فقط به جهت تسامح و تكاسل يا ملاحظه هواى نفسانى و راحت طلبى يا مراعات شئونات دنيوى و مقدّم داشتن حفظ آنها بر امر دين و احياء امر حقّ و نصرت اولياء الهى باشد ، و اين تقيه از اظهار امر حقّ جهت ديگرى ندارد ، خصوصاً تقيّه كردن علماء در اظهار علمشان .و از جمله آنچه در شدت مذمّت كتمان امر حقّ وارد شده ، روايتى است كه در تفسير منير حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) بر اين وجه ذكر شده :دخل جابر بن عبدالله الانصارى على أميرالمؤمنين(عليه السلام) ، فقال له أميرالمؤمنين (عليه السلام): يا جابر ! قوام هذه الدنيا بأربعة ، عالم يستعمل علمه ، و جاهل لايستنكف أن يتعلّم ، و غنىّ جواد بمعروفه ، و فقير لا يبيع آخرته بدنيا غيره .يا جابر ! من كثرت نِعَم الله عليه كثرت حوائج الناس إليه ، فإن فعل ما يحبّ الله عليه عرضها للدوام و البقاء ، و إن قصّر فيما يحبّ الله عليه عرضها للزوال و الفناء ، و أنشاء يقول شعر :ما أحسن الدنيا و إقبالها من لم يواس الناس من فضله فاحذر زوال الفضل يا جابر فإنّ ذا العرش جزيل العطا يضعف في التحية أمثالها إذا أطاع الله من نالها عرض للإدبار إقبالها و اعط من دنياك من مالها يضعف في التحية أمثالها يضعف في التحية أمثالها