قسم دوّم از انتظار ; انتظار بدنى است ، پس بيان و توضيح آن بر اين وجه است كه: به عنوان مثال هرگاه انسان مزرعه اى داشته باشد ، آن را اصلاح كرده و تخم بكارد و آب دهد در حالى كه مى داند كه خلق كننده آن تخم خداوند عزّوجلّ است و نيز تربيت كننده و روياننده آن; او است ، و در اين حال چون احتمال وقوع آفات زمينى و آسمانى مى رود پس دعا مى كند و از خداوند متعال حفظ آن زراعت را از آن آفات طلب مى كند ، و با اين حال انتظار زمانِ رسيدن محصول آن را مى كشد.و خداوند عالم جلّ شأنه در هر زمان وجود مبارك امام (عليه السلام)را وسيله بقاء عالم و عطا كردن همه نعمتهاى خود قرار داده است ، كه بدون آن نه عالمى باقى مى ماند و نه نعمتى عطا مى شود ، و ظهور امر امام (عليه السلام)را ــ كه تصرفات ظاهرى داشته باشند ــ وسيله از براى ظهور همه نعمتهاى ظاهرى و باطنى ، جسمى و روحى بر وجه تمام و كمال قرار داده است ، كه بدون آن در هر قسم از آن نعمتها نقصان پيدا مى شود ، و در هركدام سرورو خوشحالى او مقرون به حزن و غم خواهد شد.پس مادامى كه امام (عليه السلام) از تصرفات ظاهرى ممنوع يا پنهان هستند ، آن نعمتها هم مقترن به نقصان و احزان است ، و همان نحوى كه در نعم دنيوى خداوند متعال بعضى اسباب را مهيّا كرده اند و آن نعم را بوسيله آن اسباب عطا مى فرمايد ، چون بذر كاشتن و آب دادن كه وسيله ظاهر شدن حبوبات و ميوه جات و گلهاى گوناگون است ، همچنين براى تعجيل در ظهور تصرف امام (عليه السلام)را كه وسيله ظهور همه نعمتها است ; عبارت اسبابى مقرر فرموده است كه به دست خود بندگان است ، و آن اسباب عبارت از تقوى و اعمال صالحه است ، چنانچه در اين آيه شريفه مى فرمايد :( وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ