به طريق مجادله به وجه احسن است ، يعنى با بيان امر حقّ و اثبات آن به امر واضح و برهان قطعى كه انكار آن ممكن و جايز نباشد مگر از كسى كه مجادل و معاند باشد ، كه در اين حال نتيجه بيان و برهان از براى چنين كسانى اتمام حجّت خواهد بو ، و موجب خوارى آنها و عدم ظفر آنها بر مستضعفين از مؤمنين مى شود ، و با وساوس فريب دهنده آنها ; ضعفاء جاهلين گمراه نمى گردند .و اين قسم دعوت غالباً نسبت به اهل جدل و صاحبان خطاو لغزش است ، و لكن عمده امرى كه در اين جهت شناخت و تذكّر آن لازم و مهم است ; اين است كه : مهمّترين وسيله در نفوذ كلام و تأثير قول هدايت كننده در قلوب و نفوس اخلاقِ نيكوى ظاهرى و باطنى در هدايت كننده است ، و ديگر حُسن نيّت و خلوص است به آنكه غرض او همان نصرت امام (عليه السلام)در امر دين الهى و امر حقّ باشد .چرا كه اين نوع نصرت ; يعنى تعليم عباد و هدايت آنها به وجه مزبور ، نصرت كامله ايست كه افضل از تمام اقسام و كيفيّات نصرتها نسبت به آنحضرت (عليه السلام)است ، و اين نوعى نصرت است به وجود مبارك ايشان ، چه آنكه امر هدايت و ارشاد عباد امرى است الهى ، كه از طرف رسول الله (صلى الله عليه وآله)به وجود مبارك حضرت ولى عصر صلواة الله عليه موكول شده است .پس هركس در جهت انجام اين امر ـ به يكى از وجوه سه گانه ـ اقدام نمايد چه از نظر مالى و چه از نظر گفتارى و چه از نظر عملى و كردارى ; و با توفيق الهى وسيله هدايت گروهى بشود ; در واقع حضرت ولىّ الله (عليه السلام) را در امر دين الهى نصرت كرده است ، و به اين عمل ; نصرت الهى محقق شده است ، و مصداق ( اِنْ تَنْصُرُوا الله يَنْصُرْكُمْ ) واقع مى شود ، به طوريكه در مقدمه كتاب ذكر كرديم .و في نهج البلاغة ، قال أميرالمؤمنين (عليه السلام) فيما كتب للأشتر النخعي (رضي الله عنه) في ضمن ما أوصى به : « أمره بتقوى الله ، وإيثار طاعته ، و اتّباع ما أمر به في كتابه من فرائضه و سننه الّتي لايسعد أحد إلاّ باتّباعها ، و لايشقي أحد إلاّ مع جحودها وإضاعتها وأن ينصر الله سبحانه بقلبه ويده ولسانه ، فإنّه جلّ اسمه قدتكفّل بنصر من نصره ، و إعزاز من أعزّه » .( [27] ) و همچنين اين نوع نصرت و يارى آنحضرت (عليه السلام)نسبت به متعلّقان و رعايا و دوستان ايشان است ، كه آنها را از هلاكت و عذاب دنيوى و اُخروى خلاص مى كند ، و به فيوضات دنيوى و اُخروى فائز مى نمايد ، و احاديث و اخبار هم در فضل اين نوع ناصرين ــ يعنى علماء هدايتگر ــ بسيار است ،( [28] ) و آنها بعد از انبياء و اوصياء افضل از عامّه طوائف مؤمنين .و از آن جمله روايت شده در «تفسير حضرت امام حسن (عليه السلام)» كه حضرت امام محمّد تقى صلواة الله عليه فرمود :عالمى كه پرستارى كند يتيمان آل محمّد (عليهم السلام)را ، آن كسانيكه از امام خود دور افتاده اند ، و حيران مانده اند ، و در دست شياطين اسير شده اند ، و به دست دشمنان ما گرفتارند ، پس آنها را از حيرت نجات دهد ، و وسوسه هاى شياطين را از آنها دور كند ، و دشمنان آنها را به دليل و برهانى كه از ائمّه آنها رسيده ذليل و مغلوب نمايد ; فضيلت اين نوع از علماء بر عابدها بيشتر از فضيلت آسمان و عرش و كرسى و حجابها بر زمين است ، و مانند فضيلت ماه شب چهارده بر كوچك ترين ستاره هاى آسمان است.( [29] ) همچنين در همين روايت است كه حضرت امام محمّدتقى (عليه السلام)فرمود :اگر نباشد به بركت علمائى كه در زمان غائب بودن حضرت قائم (عليه السلام)مردم را بسوى آنحضرت دعوت مى كنند ، و با دلائل محكم شبهات ملحدين را دفع مى نمايند ، و عوام ضعيف را از دام شيطان و دشمنان دين نجات مى دهند ، هر آينه تمام مردم گمراه شوند ، و از دين برمى گردند ، لكن اين نوع از علماء دلهاى ضعفاى شيعيان را نگاه مى دارد ، همانطور كه صاحب كشتى سُكّان كشتى را نگاه مى دارد ، و اين طائفه از علماء نزد خداوند جل شانه از هر كسى افضل و بهترند.( [30] ) روايت ديگرى در « اصول كافى » نقل شده در ضمن روايتى از حضرت صادق (عليه السلام)از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)كه فرمود :فضل عالم بر عابد مثل فضل ماه شب چهارده است بر باقى ستارگان ، و بدرستيكه علماء وارثان انبياء