لواء الانتصار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لواء الانتصار - نسخه متنی

محمدباقر فقیه ایمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اطاعت كنى ، و جز در آنچه موجب غضب خداوند شود ; مخالفت ننمائى ، بواسطه آنكه حقّ طاعت و فرمان دادنى براى هيچ مخلوقى در چيزى كه مخالفت و نافرمانى خالق به آن حاصل شود ; نيست .

و امّا حقّ رعيّت تو كه سلطنت بر آنها دارى ; آن است كه بدانى آنكه آنها بواسطه ضعف حالشان و توانائى تو; رعيت تو شده اند ، پس واجب است كه ما بين آنها به طريقه عدل رفتار كنى ، و از براى آنها پدر مهربان باشى ، و از جهل و نادانى آنها چشم بپوشانى ، و در عقوبت و مجازات آنها عجله ننمائى ، و آنكه خداوند عزّوجلّ را بر آنچه عطا فرموده است تو را از سلطنت و بزرگى داشتن بر آنها شكر نمائى.

و امّا حقّ رعيت تو بواسطه علم آن است كه بدانى آنكه خداوند عزّوجلّ درباره آنچه از نعمت علم به تو مرحمت فرموده تو را قيّم آنها گردانيده ، و بسوى تو باب خزائن كرامت هدايت و سعادت خود را گشوده است ، پس اگر چنانچه در مقام تعليم مردم با آنها نيكى نمودى ، و بر آنها درشت خوئى و تندى و تغيّر ننمودى ، خداوند تو را از فضل خود يارى مى فرمايد ، و اگر از مردم علم خود را منع نمودى; يا در حالى كه طلب علم از تو مى كنند تندى و درشت خوئى كردى ، براى خداوند حقّ است كه از تو علم را و بهاء آن را سلب فرمايد ، و از دلها موقعيّت تو را بردارد.

و امّا حقّ زوجه ; پس اين است كه بدانى آنكه خداوند عزّوجلّ او را وسيله سكون و انس تو قرار داده است ــ يعنى وحشت تنهائى تو در امور معيشت و زندگانى دنيوى رفع شود ــ پس بدان كه او از خداوند براى تو نعمتى است و با اين ملاحظه ; در حقّ او اكرام نمائى ، و به طور ملايمت و ملاطفت با او رفتار كنى گر چه حقّ تو بر او واجب تر است ، و به درستيكه حقّ او بر تو آن است كه با او مهربانى كنى ، چون كه او اسير تو است ، و در تحت اطاعت و تصرف تو مى باشد ، و آنكه او را اطعام كنى ، و او را بپوشانى ، و هرگاه نادانى كرد او را عفو نمائى .

و امّا حقّ مملوك و بنده ; تو پس آن است كه بدانى آنكه او مخلوق پروردگار تو است ، و فرزند پدر و مادرتو مى باشد ــ يعنى حضرت آدموحوّا(عليهما السلام) ــ و به منزله گوشت و خون تو است ، و تو مالك او نشده اى از جهت آنكه تو او را خلق كرده باشى و مخلوق خدا نباشد ، و تو چيزى از جوارح او را خلق نكرده اى ، و نه رزق او را تو ــ يعنى از آسمان و زمين ــ بيرون آورده اى ، و لكن خداوند عزّوجلّ روزى او را نزد تو عطا كرده .

پس او را مسخّر تو فرموده كه در تحت تصرّف و اطاعت تو باشد ، و تو را امين بر او گردانيده و او را به تو به عنوان امانت به وديعه سپرده است ، براى آنكه آنچه از جانب تو خير به او مى رسد محفوظ بماند .

پس به او احسان نما ، چنانچه خداوند به تواحسان فرموده است ، و اگر كراهتى از او پيدا كردى او را تبديل كن ، و مخلوق خداوند عزّوجلّ را عذاب نكن ، و بر هيچ امرى توانائى نيست ; جز به تأييد خداوند.

امّا حقّ مادر تو ; پس آن است كه بدانى آنكه او تو را حمل نمود در حال و زمانى كه هيچ كس كسى را حمل ننمايد ، و به تو از ميوه قلب خودش داد چيزى را كه هيچ كس به كسى نمى دهد ، و تو را با همه جوارح خودش محافظت كرد ، و باك نداشت از آنكه خود گرسنه باشد و تو را اطعام كند ، و خود تشنه باشد و تو را سيراب نمايد ، و خود برهنه باشد و تو را بپوشاند ، و خود در گرمى و آفتاب باشد و بر تو سايه بيندازد ، و به خاطر تو ; ترك خواب نمايد ، و حفظ نمايد تو را از گرما و سرما به جهت آنكه تو از براى او باقى باشى ، پس بدرستيكه تو نمى توانى از عهده شكر او بر آئى جز بوسيله يارى و توفيق خداوند.

و امّا حقّ پدر تو ; آن است كه بدانى آنكه او اصل و مايه وجود تو مى باشد ; و آنكه اگر او نبود تو هم نبودى ، پس هر زمان در وجودت چيزى را ديدى كه از آن خوشت آمد; پس بدان كه پدر تو اصل و مايه در آن نعمت است ، پس خداوند را حمد كن ، و پدر خود را بر اين مقدار حقّ او بر تو شكر كن ، و بر هيچ امرى توانائى نيست جز به تأييد خداوند.

و امّا حقّ فرزند تو ; پس آن است كه بدانى كه او از وجود تو مى باشد ، و منسوب به تو است ، و بدان كه در اين دنيا در هر جهت از خير و شرّ او تو مورد سئوال الهى واقع خواهى شد ، از جهت حقّ ولايت و بزرگى كه بر او دارى ، و امر او به تو واگذار شده است از نيكو گردانيدن آداب و اخلاق او ، و راهنمائى كردن او ، و شناسائى پرودگار او ، و اعانت نمودن او را بر اطاعت پروردگارش .

پس در امر او عمل نما مانند عمل كسى كه يقين دارد كه براى احسانش ثواب داده خواهد شد ، و براى بدى

/ 136