آنكه غرض او از اشتياق داشتن او به آن جهات مزبوره ; به ملاحظه آن است كه آن فرجهاى عظيمه و آن نِعَم كثيره مخصوص آن زمان است ، و چيزى است كه آن را خداوند ازبراى اولياء مقرّبين او صلوات الله عليهم اجمعين پسنديده است .و اين حال اشتياق به اين عنوان اگر چه فى نفسه امرى محبوب عندالله است ، چنانچه مضمون حديثى است كه از حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)روايت شده كه فرمود:« ما اهلبيت در مقام رضاى الهى چنانيم كه اگر خداوند فقر را بر ما مقرّر كند ; دوست مى داريم ، واگر وسعت و غنا مقّرر نمايد آن را نيز دوست مى داريم».و در روايت ديگرى نقل شده است كه: چون خداوند عالم براى حضرت ايّوب (عليه السلام)بعد از كشف و رفع بلا; ملخ طلا نازل كرد ، آنحضرت (عليه السلام)تمام دانه هاى آن ملخها را از اطراف بر مى داشتند ، حضرت جبرئيل (عليه السلام)عرض كردند خوب در ضبط آنها اهتمام داريد ، فرمود: چونكه عطاى پروردگار من است .( [30] ) پس از اينگونه احاديث ظاهر مى شود كه هرگاه بنده نِعَم دنيوى را به اين عنوان كه آن عطائى است كه خداوند به رضاى خود مرحمت فرموده است ، دوست داشته باشد ، اين دوستى از موضوع اخبارى كه در مذمّت دنيا و دوست داشتن آن وارد شده است; خارج است .و چونكه همه نعمتهاى الهى كه در زمان فرج آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين وعده داده شده است ، خداوند آنها را بر اولياء مقربين خود پسنديده است ، و براى آنها گوارا قرار داده است ، پس اشتياق به سوى آنها و در انتظار ظاهر گرديدن آنها بودن به اين عنوان مزبور محبوب و مرضى الهى خواهد بود ، چراكه بنده در اين اشتياق و انتظارش ; رضاى الهى را ملاحظه دارد ، و لهذا به همه فيوضات و مثوبات مقرّره براى انتظار فرج فائز خواهد شد.لكن اين نوع قصد و غرض درجه اوّل خلوص در امر انتظار فرج مى باشد ، بواسطه آنكه نهايت اين غرض طلب نِعَم و منافع دنيوى است كه برگشت به خود او مى شود.درجه دوّم ; آن است كه عمده غرض در اشتياق به فرج آن حضرت(عليه السلام)و انتظار ; كثرت و وفور علوم و معارف و حكمتهاى الهى باشد.زيرا علومى كه درآن زمان ظاهر مى شود ما فوق تمام علومى است كه از اوّل عالم تا آن زمان ظاهر شده ، و نيز آنكه در آن زمان هركس به كمال علم خود از ديگرى بى نياز است ، و در تفسير اين آيه مباركه ( يُغْنِ الله كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ ) ( [31] ) آمده است كه حتّى زنان در خانه هاى خود به احكام دين ; به درجه علماء كامل ; عارف و عالم مى شوند ( [32] ).و عطاى اين كثرت و وفور در علوم بوسيله دست مبارك آنحضرت (عليه السلام)است كه بر سر شيعيان مى گذارند ، و در اين حال عقول آنها كامل مى شود ، چنانچه در روايات متعددى در «كافى» و غير آن وارد شده است.( [33] ) و وسيله ديگر ظاهر فرمودن جمله بيست و هفت حرفى است كه مبناى همه علوم الهى است كه حضرتش افاضه مى فرمايند ، و از اوّل عالم تا كنون همه علومى كه براى هركس ظاهر شده ; دو حرف از آن بيست و هفت حرف است.و وسيله ديگر آنچه در قضيّه شمشيرهاى آسمانى است كه براى اصحاب ايشان نازل مى شود كه هزار حرف نوشته شده است ، و از هر حرفى هزار در از علم باز مى شود.و همچنين است اشتياق به سوى فرج آنحضرت به خاطر آنكه در آن زمان اسباب عبادت به اعلى درجه آن آماده است ، كه هركس بخواهد خداوند متعال را عبادت نمايد; و اين به يمن و بركت وجود مقدّس اولياء معصومين (عليهم السلام)و ظهور امر آنها ، و هم نبودن موانع است ، چونكه شيطان و اتباع او همگى مقتول و منقرض مى شوند ، و به خاطر مخذول بودن شياطين ظاهرى ; ترس از بندگان بر داشته مى شود .پس هر گاه غرض اصلى و حقيقى در اشتياق و انتظار فرج آنحضرت رسيدن به اين دو مقصد مهّم باشد ــ يعنى