اكـنـون كـه بـه اخـتـصـار بـه اهـمـّيـت فـرمـاندهى در جنگ و ويژگيهاى آن آشنا شديم ،به نقش فرماندهى در پيروزى مى پردازيم :نقش فرمانده در پيروزى را در دو چيز كه از وظايف اوست ، بايد جستجو كرد:
الف ـ ايجاد هماهنگى در نيروها:
بـراى رسـيـدن بـه هـدف مـشترك در كارهاى جمعى ،هماهنگى افراد امرى ضرورى است وبدون آن دسـتـيـابـى بـه مقصود امكان پذير نيست ؛هر چند افراد بيشترين تلاش خود را به كار گيرند. هـمـاهـنـگـى در كارهاى نظامى از اهميّت بسيار زيادى برخوردار است ،بطورى كه مى توان گفت :مـوفـقـيـت در هر عملى در واحد نظامى مرهون رعايت هماهنگى ، و شكست در نتيجه ناهمگونى ودر هم ريختگى است .همسويى تلاشهاى كليه افراد، نهادها، واحدهاى برنامه ريزى ، اجرايى ، رزمى ، تداركاتى و ديگر دست اندركاران به منظور دستيابى به هدف معين و مشترك (هماهنگى ) نام دارد. اگر فرد، گـروه يـا قـسـمـتـى در ايـن مـجـمـوعـه بـا ديگران همسو نباشد، بدون شك با خارج شدن از اين گـردونـه و نـاهـمـگـونـى خـويـش ، هـدف را دور از دسـترس قرار مى دهد. نقش مثبت هماهنگى را در پيروزى نيروهاى رزمى در دو جهت مى توان جستجو كرد. يكى جلوگيرى از تلاشهاى پراكنده و ديگرى افزايش توان رزمى .ممكن است تلاشهاى بسيارى صورت گيرد، ليكن بر اثر پراكندگى و نبودن جهت و مسير معين ، راه بـه مـقـصـد نـبـرده و مـشـكـلى از پيش پا برداشته نشود، در حالى كه با هماهنگى تلاشهاى پـراكـنـده و بـا ايـجـاد مـسـير واحد براى همه فعاليتها، مى توان در دستيابى به اهداف رزمى امـيـدوار شـد ، زيـرا در ايـن صـورت از اقـدامـات خـودسـرانـه و نـامـنـظـم جـلوگـيـرى بـه عـمـل آمـده و تـمـام يـگانها در ساعت معين و از مواضع مشخص با دستور واحد چون صاعقه بر سر دشمن فرود خواهند آمد.پـيامبر صلى اللّه عليه و آله در يكى از نبردها به مجاهدان راه حق فرمود: به هنگام يورش بر دشـمـن ، چـونـان انـسـان واحـد حـمـله كـنيد.^(510) يعنى همان گونه كه اگر يك انسان بخواهد كارى را انجام دهد يا بر دشمن يورش برد تمامى اعضاى بدنش در اختيار او بوده و با او هـمـراهى خواهند كرد و هر عضوى بطور دقيق حركتى مناسب انجام خواهد داد. نيروهاى رزمى نيز بـه هـنـگـام يـورش بـايـد چنين حالتى داشته باشند و چون اعضاى بدن فرد واحد، بر فرمان فرمانده گردن نهند و با اشاره او حركت يا توقف كنند، نه اينكه هر فردى طبق راءى و تشخيص خـود اقـدام كـنـد. در اين صورت همه تلاشها و حركتها در يك جهت متمركز شده و ثمر بخش خواهد بود.وقـتـى تـلاشـهـا و تـوانـهاى پراكنده در يك خط قرار گرفت ، با پرهيز از ناهماهنگيها، توان رزمـى نـيـروهـا بالا مى رود. گرچه تك تك افراد تلاش زيادترى نيز انجام ندهند، با كنار هم قـرار گـرفـتـن ايـن قـطـره هـا دريـايـى خـروشـان از قـدرت تشكيل خواهد شد و نيروهاى دشمن را در كام خود فرو خواهد برد.اكـنـون كـه اهـميّت هماهنگى ، بخصوص در كارهاى رزمى مشخص شد، بايد گفت : فرمانده موفق شـخـصـى اسـت كه توان هماهنگ كردن قسمتها و افراد تحت فرمان خود را داشته باشد و بتواند بـا هـمـسـو كردن كليه تلاشها و جلوگيرى از پراكنده كاريها،نيروهاى خود را به صورت يك واحد منظم و كارا در آورد.
ب ـ تشجيع و توجيه نيروها:
تـزلزل ، تـرس و نـا آگـاهى ، از خطرهايى است كه پيوسته نيروى نظامى را تهديد مى كند. اگر نيرويى دچار ترس و ناآگاهى گردد، نمى تواند از امكانات موجود بهره مطلوب را ببرد، زيـرا در ايـن صـورت تـنـهـا به فكر نجات خويش خواهد بود. تشجيع نيروها و توجيه آنها از سـوى فـرمـانـده ، نـقـش مـؤ ثـرى در زوال ايـن حـالات و تبديل آنها به عوامل پيروزى دارد. به يك رويداد تاريخى توجه كنيد:در جـنـگ مـوتـه هـنـگـامـى كه نيروهاى اندك اسلام (حدود سه هزار نفر) با نيروهاى بسيار دشمن (حـدود صـد هـزار نـفـر) رو در رو شـدنـد، تـعـدادى از مـسـلمـانـان بـه تـزلزل و تـرديـد افـتـاده ، گـفـتند: وضعيت را به پيامبر صلى اللّه عليه و آله اطلاع دهيم تا تكليف ما را مشخص كند؛ يا نيروى كمكى