ج ـ انعكاس تاكتيكهاى پيامبر(ص ) در روحيه مردم : - عوامل شکست و پیروزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شکست و پیروزی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نـمـود، نـام كـتـيـبـه خـضـراء (گـردان سـبـز) بـه خـود گـرفـتـه بود.^(719) پـيـامـبـر(ص ) در وسـط ايـن يگان قرار داشت و در حالى كه شخصيتهاى بزرگ مهاجر و انصار گرداگرد او را فراگرفته بودند با آنان سخن مى گفت . عظمت اين يگان بقدرى ابوسفيان را ترسانده بود كه بى اختيار رو به عباس كرد و گفت : (هيچ قدرتى نمى تواند در برابر اين گروه مقاومت كند.)^(720) بـا ديـدن ايـن رژه پرصلابت ، رعب و وحشت آن چنان بر قلب ابوسفيان سايه افكند كه فورى تـسـليـم شـد و به شهرآمده ، اعلان كرد: نيروهاى ارتش اسلام شهر را محاصره كرده اند، مقاومت بـيـهـوده اسـت . پيشواى آنان (محمّد(ص )) به من قول داده كه هر كس به خانه من پناهنده شود يا اسـلحـه را كـنـار گـذارده و بـه خـانـه خـود بـرود، جـان و مال او محترم است .^(721) ابـوسـفيان با اين پيام ، آن چنان روحيّه مردم مكّه را تضعيف كرد كه اگر عده اى هم فكر مقاومت در سـر داشـتـنـد بكلّى از بين رفت و بدين طريق مكه بدون مقاومت ساكنانش به دست سپاهيان اسلام فتح شد.

پـيـامـبـر صلى الله عليه و آله در فتح مكه از شيوه هاى متعددى استفاده كرد تا رعب بيشترى در دشـمـن ايـجـاد كـند كه به برخى از آنها اشاره كرديم . علاوه بر آنها، تاكتيك ديگرى نيز به كار برد تا تاءثير روشهاى ديگر را حتمى و قطعى گرداند:

پـيـامـبر اكرم صلى الله عليه و آله سپاه را به گروههايى تقسيم كرد و بر هر يك فرماندهى گـمـاشـت .

سـپـس فـرمان داد كه (زبير بن عوام ) با گروه همراهش از (كدا) وارد شود. (سعد بن عـبـادة ) بـزرگ خـزرجيان از (ثنية كدا) به شهر درآيد و (خالد بن وليد) با همراهانش از پايين مـكـه وارد شود. همه نيروها دستور داشتند كه دست به شمشير نبرند و آهنگ كشتن كسى نكنند. اين فرمان پيامبر(ص ) بود.^(722) بـا توجه به نكات زير معلوم مى شود كه استفاده از اين تاكتيك تنها براى ايجاد رعب و هراس بوده است تا تسليم شدن دشمن را بدون خونريزى قطعى گرداند:

1 ـ حـرمـت حـرم و مـكـه ايـجـاب مـى كـرد كـه شهر بدون درگيرى و خونريزى فتح شود؛ زيرا چنانچه حفظ حرمت حرم از سوى مسلمانان رعايت نمى شد و امنيت آن به دست آنان از ميان مى رفت ، بـهانه اى به دست ديگران مى افتاد تا حرمت آن را پاس ندارند و به خاطر منابع خويش در آن ناامنى ايجاد كنند.

2 ـ حضور مسلمانان در نزديك شهر مكّه ، بقدرى ناگهانى بود و دشمن را غافلگير ساخته بود كه فرصت و انديشه هر گونه مقابله و مقاومت را از دست داده بودند.

3 ـ تـسـليم شدن (ابوسفيان ) و اعلان امان دادن از سوى وى ، امكان هر نوع درگيرى را نفى مى كرد.

بنابراين دليلى ندارد كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به منظور محاصره شهر مكه از چند سو بـه شـهر درآيد. پس معلوم مى شود كه اين تاكتيك تنها به منظور ايجاد رعب و هراس بيشتر در دل دشـمـن اعـمـال شـده اسـت . در پـى هـمـيـن تـدبـيـرهـا و چـاره انديشيها بود كه شهر مكّه بدون خونريزى و بدون مقاومت عمده ، تصرف شد و اسلام و توحيد بر كفر و شرك چيره گشت .

ج ـ انعكاس تاكتيكهاى پيامبر(ص ) در روحيه مردم :

نـه تـنـها ابوسفيان با مشاهده وضعيت سپاه اسلام به هراس افتاده بود، بلكه مردم مكه بويژه سـران دشـمـن كـه بـدترين ستمها را بر پيامبر(ص ) روا داشته و جنگهاى خونينى عليه ايشان به پا كرده بودند از اين موضوع ، هراسناك شدند.

از اين رو عدّه اى به كوههاى اطراف پناه برده و عدّه اى نيز در شهر مخفى شده بودند و با خود مـى پـنـداشـتـند كه پيامبر(ص ) همه آنان را به علت سوابق گذشته از دم تيغ خواهد گذراند. هـمـه در حـالت حـيرت و اضطراب به سر مى بردند كه ناگهان پيامبر با دو جمله زير افكار مختلف آنان را بر هم زد:

(ما تَظُنُّونَ ؟ وَ ما اَنْتُمْ قائِلُونَ ؟ ) درباره من چگونه مى انديشيد و چه مى گوييد؟ سـهـيـل بـن عمرو گفت : ما جز خوبى و نيكى درباره ات نمى انديشيم . تو را برادر بزرگوار خويش و فرزند برادر بزرگوار خود مى دانيم .

پـيـامـبـر كه مهربان و با گذشت بود وقتى با جمله هاى عاطفى آنان رو به رو شد، چنين گفت : درباره شما همان سخن را مى گويم كه يوسف درباره برادرانش گفت :^(723)

/ 184