يكى از تدابيرعملياتى كه ما را براى دستيابى به اهداف از پيش تعيين شده يارى مى بخشد، غافلگير ساختن دشمن است .وارد سـاخـتـن ضربه به دشمن در زمان ، مكان و حالتى كه آمادگى پذيرش و واكنش لازم عليه آن را نـداشـتـه بـاشـد غـافـلگـيـرى نـامـيـده مـى شـود.^(695)اجـراى اصـل غـافـلگـيـرى عـلاوه بـر ايـنـكـه بـه ابـتـكـار و خـلاقـيـت نـيـاز مـبـرم دارد بـه عوامل ديگرى از جمله امور زير بستگى دارد:1 ـ خدعه و نيرنگ 2 ـ سرعت عمل 3 ـ داشتن اطلاعات كافى و صحيح 4 ـ حفاظت و تاءمين (استتار و اختفا) 5 ـ هماهنگى لازم بين نيروها غـافـلگيرى نقش بسزايى در كسب پيروزى دارد؛ به عنوان نمونه به دو شاهد تاريخى اشاره مى كنيم :
الف ـ سريه ذات السلاسل :
رسـول خـدا(ص ) اطلاع يافت كه عده اى از اعراب در (وادى يابس ) گرد آمده وپيمان مرگ بسته انـد كـه پيامبرخدا(ص ) و على (ع ) را از ميان بردارند و اسلام را نابود سازند و تا به اهداف خود نرسيده اند عقب نشينى و فرار نكنند.آن حـضـرت ابـتـدا ابوبكر را با هفتصد سوار به سوى آنان اعزام داشت و به وى سفارش كرد كه تا آنان را سركوب نكرده ، باز نگردد.دشـمـن بـه استعداد دوازده هزار سواره نظام در وادى يابس (كه شبيه درّه بود)، موضع گرفته بـود و از پـشـت (عـقـبه ) و چپ و راست به وسيله موانع طبيعى چون تپه ها و صخره ها و درختهاى جـنـگـلى تـاءمـيـن مـى شـد؛ بخصوص عقبه دشمن با وجود درندگان (گرگها و كفتارها)، مارهاى زهـراگـيـن و كشنده و عقربهاى خطرناك نا امن شده و به دشمن خاطرى آسوده بخشيده بود و به هـيـچ وجـه فـكـر نـمـى كـرد كـه نـيـروهـاى اسـلام بـتـوانـنـد ازايـن طـريـق عـمـل كـنـنـد. در قسمت جلوى مواضع دشمن نيز قله هاى بلندى وجود داشت كه ديدبانانى بر آنها گـمـارده بـودنـد تـا راهـهـاى مدينه را كه به محور عملياتى ختم مى شد، زير نظر گرفته و كنترل كنند. بدين طريق ديدبانان دشمن كليه رفت و آمدها را به فرماندهى گزارش مى دادند.ابوبكر با هفتصد سوار از راه مستقيمى كه در كنترل ديدبانان دشمن بود پيش رفتند. دشمن از وجود نيروهاى اسلام آگاه شد. وقتى كه به دهانه درّه رسيدند، دشمن از كمينگاه بيرون آمده و با يورش شديد خود و وارد