ايثار و فداكارى - عوامل شکست و پیروزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شکست و پیروزی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن حضرت رسيدند. ولى آن حضرت به راه رفتن خود شتاب نبخشيد. امام حسن (ع ) مـى گـويـد: عـرض كـردم چـه مـى شـد اگـر بـراى پـيوستن به يارانت بر سرعت خود مى افـزودى ؟ فـرمـود: فرزندم ! سرنوشت پدرت در روز مشخصى مقدّر مى شود، نه با سرعت مى توان بر آن پيشى گرفت و نه مى توان آن را به تاءخير افكند؛ سوگند به خدا پدرت بيم ندارد كه مرگ به استقبال او بشتابد يا وى به پيشواز مرگ رود.^(61) در جـنـگ جـمـل در حـالى كـه دشمن با تمام قوا به ميدان رزم شتافته و تنور جنگ گرم بود، امام عـلى (ع ) آب طـلبـيـد، شـربـت عـسـل آوردنـد. آن حـضـرت جـرعـه اى نـوشـيـد و گـفـت : ايـن عـسـل طـائف اسـت و و در ايـنـجـا غريب . عبداللّه بن جعفر عرض كرد: آيا شدت نبرد، ذهن تو را از توجه به آن منصرف نكرده است ؟ فرمود: پسركم ! سوگند به خدا هرگز چيزى ، سينه عمويت را پر نكرده است .^(62) مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كـه حضرت على (ع ) در اوج درگيرى ، بدون آنكه جنگ او را مضطرب سازد درباره مسائل عادى زندگى سخن مى گويد كه معمولا كسى در آن لحظه به آن فكر نيست و اين از آرامش روحى آن حضرت حكايت مى كند كه ناشى از ايمان آن بزرگوار است .

آرى ايـن مـنـطـق يـك گـرونـده واقعى به اللّه است كه نه تنها از مرگ هراسى ندارد، بلكه به اسـتـقـبالش مى شتابد. از اين رو فراوانى مردم در اطراف او بر عزتش و پراكندگى شان بر بـيـم و تـرسـش نـمـى افزايد^(63) و اگر يكه و تنها در برابر انبوه مردم بايستد، هراس و بيم وجودش را نمى گيرد.^(64) وقتى كه مرگ در نظر مؤ منان رستگارى ، و فرار از صحنه پيكار، ذلت بدتر از مرگ محسوب مى شود، زندگى در نظرشان بى ارزش مى شود و هواى آن را در سر نمى پرورانند، بلكه از آن زندگى كه بر پايه ايمان استوار نباشد گريزانند. در نبرد بدر هنگامى كه پيامبر(ص ) بـا خـطـابـه اى كـشـتـگـان اسـلام را بـه بـهـشـت بـرين نويد مى داد، عميربن حمام در حالى كه مـشـغـول خـوردن خـرمـا بـود، سخنان آن حضرت را شنيد و گفت : به به ! فاصله من و بهشت اين اندازه است كه اينان مرا بكشند، سپس خرماها را بر زمين افكند و با دشمنان به پيكار پرداخت تا به شهادت رسيد.^(65) در صـحـنـه پـرشـور كـربـلا، مـرگ در نـظـر يـاران امـام حـسـيـن (ع ) شـيـريـن تـر از عسل بود.

هنگامى كه زينب (س ) در شب عاشورا به برادر بزرگوار خويش گفت : آيا يارانت را آزمـوده اى ؟ مـبـادا تـنـهايت گذارند! آن حضرت فرمود: به خدا سوگند همه را آزموده ام ، آنان را دليـرمـردانـى بـى بـاك و پـايـدارانـى سـرسـخـت يـافـتـم كـه انـس آنـهـا به مرگ بسان انس طفل به پستان مادر است .^(66)

ايثار و فداكارى

از ديـگر آثار ايمان اين است كه مؤ منان را آن گونه مى سازد كه در راه هدف خويش ايثارگر و فداكار باشند.

در صحنه نبرد آنچه نقش حياتى دارد و به پيكار جهت مى دهد اهداف جنگجويان است .

هدف نيروهاى كفر از كارزار دستيابى به زندگى و مواهب آن و آرزوهاى دنيوى است . بنابراين ، اگـر نبردشان براى بهزيستى در زندگى است چگونه ممكن است زندگى خود را در اين مسير قـربـانـى كـنـنـد؟ ايـن كـار چـيـزى جـز نـقـض غـرض و بـه بـاددادن هـدف نـيـسـت و شـخـص عاقل هرگز دست به چنين كارى نمى زند.

هدف مؤ منان از كارزار، رستگارى و سعادت است . آنان به اميد دستيابى به (اِحْدَى الْحُسْنَيَيْنْ) نـبـرد مـى كـنند؛ يا پيروزى ، كه رستگارى در دنيا و روز واپسين است يا شهادت كه بالاترين آرزوى مؤ من است و در عين حال ، رستگارى و سرافرازى دنيوى را نيز به همراه دارد.

جـابـر بـن عبداللّه انصارى مى گويد: در جنگ احد وقتى به بالين پدرم عبداللّه حاضر شدم ، ديدم در حال جان دادن است . مرا صدا كرد و گفت : تشنه ام . رفتم ظرف آبى آوردم ، خواستم به او آب بدهم كه اشاره كرد به مسلمانى كه در كنارش افتاده بود. سراغ او رفتم . او به سومى اشـاره كـرد و سـومى نيز به چهارمى تا اينكه به دهمى رسيدم و ديدم به شهادت رسيده است . بـه سـراغ نـهـمى برگشتم و سپس به سراغ هشتمى تا اينكه به اولى رسيدم و ديدم همه به شـهـادت رسـيـده انـد. بـه اين ترتيب ، مسلمانان در آن شرايط سخت ، فداكارى خود را نسبت به يكديگر به آخرين درجه رساندند.^(67) ... پـيـرمـردى بـه وضـع مـجـروحـيـن رسـيـدگـى مـى كـرد. در هـمـيـن حـال ، مـتـوجـه شـد كـه يـكـى

/ 184