اصول جنگ - عوامل شکست و پیروزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شکست و پیروزی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طـلايـه داران و ديـده بـانـان در اطـراف لشـكـر ، داخـل نـيـزارهـا ، ارتـفـاعـات و بـلنـديـهـا بـراى زيـر نـظـر گـرفـتـن نقل و انتقالات دشمن و جلوگيرى از كمين خوردن مستقر شوند.

آن زمان كه دشمن به سوى شما حمله كرد، نيزه ها را در سينه اش فروكنيد، ثابت قدم و پايدار باشيد.

تيراندازان ، دشمن را آماج تير قرار دهد. پرچمها را به حركت در آوريد و سپرها را به هـم بـزنيد.

زرهپوشان به مقابله رو در رو با خصم برخيزند. با احساس كمترين اثر شكست در صـفـوف دشـمـن ، يـك به يك به ترتيب بر آنان يورش بريد. تا زمانى كه جلوداران حمله از عـهـده دشـمـن بـر مـى آيـنـد،نـبـايـد هـمـه نيروها به يكباره حمله كنند. اگر پيشتازان تاب مقاومت نـيـاوردند، آنان را بايگانهاى تقويتى بتدريج يارى رسانيد( يعنى به اندازه نياز نيرو وارد عمل كنيد.) سنگر و موقعيت نظامى خود را بخوبى پاس داريد و در مراكز خويش استوار باشيد.

آنـگـاه كـه دشـمـن فرار را برقرار ترجيح داد، همه نيروها يكباره با حفظ آرايش نظامى ، بدون پـراكـنـدگـى و دسـته دسته شدن بردشمن يورش بريد. و آن زمان كه از پيكار دست كشيديد، همچنان با حفظ آرايش خود باز گرديد.^(638) امـيـر مـؤ مـنـان صـلوات اللّه عـليـه در ايـن سـخـن ، چـگـونـگـى تـشـكـل و آرايـش نـظـامـى يـك سـازمـان رزمـى را در ميدان نبرد به منظور دستيابى به پيروزى تـرسـيم مى كند. بى ترديد، رعايت فرامين و دستورات آن حضرت تضمين كننده پيروزى است ؛ چـراكه على (ع ) صحنه ساز نبرد و كار آزموده ميدان رزم است . او كسى است كه عاليترين شيوه هـاى تـاكـتـيـكـى رزمـى را در جـنگهاى خود به كار مى بست .

بعلاوه ، تجربه گذشته تاريخ صـحـت گـفتار آن حضرت را به ثبوت رسانده و جاى هيچ گونه ترديد و ابهام باقى نگذارده است .

اميد آنكه از رهگذر فرمايشات آن حضرت كه اسوه حسنه ايست ، توشه برگيريم و يگان رزمى خويش را بااستفاده از اصول و معيارهاى مذكور سازمان بخشيم .

اصول جنگ

وحدت فرماندهى

يـكـى از اصـول مـهـم جـنـگ (وحـدت فـرماندهى ) است و معناى آن به كارگيرى كليّه نيروها تحت فـرمـانـدهـى واحـد اسـت . بـه عـبـارت ديـگـر، ايـجـاد يگانگى در امر فرماندهى به هنگام انجام ماءموريتها، جهت هماهنگ كردن كلّيه فعاليتها به سمت مشخص به منظور رسيدن به هدف يا اهداف از پيش تعيين شده را وحدت فرماندهى گويند.^(639) هـمـان گـونه كه وجود فرماندهى لايق براى نيروهاى نظامى ، ضرورى است و نقشى بس تعيين كـنـنـده در مـوفقّيت آنان دارد، وحدت فرماندهى نيز ـ به لحاظ نقش و پيامدهاى آن در صحنه هاى پيكار، عاملى اساسى و سر نوشت ساز محسوب مى شود.

اهـمـيـّت ايـن عـامـل را مى توان از حركتها و عملكردهاى نظامى پيشوايان معصوم (ع ) در يافت . آن بـزرگواران همان گونه كه به فرماندهى اهميّت داده و براى هر جمع و دسته نظامى ، هر چند كـوچـك ، فـرمـانـده تـعـيـيـن مـى كـردنـد، بـه وحـدت فـرمـانـدهـى نـيـز تـوجـه كـامـل داشـته و سلسله مراتب را در امورنظامى رعايت مى كردند و فرماندهان جزء را به اطاعت از فرماندهان بالاتر موظّف مى كردند، از جمله :

پيامبر(ص ) جمعى را به فرماندهى حضرت على (ع ) وجمعى ديگر را به فرماندهى (خالد) به سوى يمن گسيل داشت و به آنان فرمود: هنگامى كه از يكديگر جدا هستيد، هريك فرماندهى سپاه خود را برعهده دارد، و چون به هم رسيديد، على فرمانده كلّاست .^(640) امام على (ع ) براى سركوبى ياغيان و غارتگران اعزامى از سوى معاويه ، دو هزار نفر از مردم كـوفـه را به فرماندهى (معقل بن قيس ) تجهيز كرد و در نامه اى به (عبداللّه بن عباس ) حاكم بصره نوشت : دو هزار تن از جنگجويان بصره را به فرماندهى فردى سرسخت ، شجاع ، بى بـاك و شـنـاخـتـه شـده بـه نـيـكـى در پـى مـعـقـل بـن قـيـس بـفـرسـت . تـاچـنـدى كـه بـا مـعـقـل بـرخـورد نـكـرده ، او فـرمـانـده سـپـاه خـويـش است ، اما هنگام رسيدن دو سپاه به يكديگر مـعـقـل فـرمانده كل است ، و بايد او از معقل فرمان

/ 184