بـه رسـول خـدا(ص )گـزارش رسـيـدكه بنى قريظه پيكى به سوى قريش فرستاده وگفته انـد: چـون شـمـا از آن سـو واردنـبـرد شـويـد، مـا نـيـز از داخل به يارى شما قيام خواهيم كرد.رسول گرامى اسلام (ص ) براى مسلمانان سخنرانى كرد و فرمود: بنى قريظه براى ما پيك فـرسـتاده اند كه چون با ابوسفيان وارد نبرد شويم ، آنها به كمك و يارى ما خواهند آمد. وقتى كه اين خبر به ابوسفيان رسيد، گفت : يهود خيانت كرد.^(689)
كشتن عمروبن عبدود
عـمربن عبدود به همراه چندتن از نظاميان با پرش اسب از باريكترين نقطه خندق عبور كردند و در بـرابـر مـسـلمـانـان ايـسـتـاده ، رجـز خـوانـدنـد. بـا ايـنـكـه رسـول خـدا(ص ) دسـتور داده بود كه جواب او را بدهند، هيچ يك از مسلمانان حاضر نشد، پاسخ عمرو و يارانش را بدهد. چنان بى تحرك و خاموش نشسته بودند كه گويى پرنده برسرشان لانـه كـرده اسـت ^(690).امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) بـه پـاخـاسـت و بـا اجـازه رسـول خـدا(ص ) بـه مـيـدان شـتـافـت و بـا عـمـرو به نبرد پرداخت . حضرت على (ع ) در آن دم تدبيرى به كاربست . به عمرو فرمود: تو كه جنگجوى عربى ، پس چرا با كمك ديگران به نبرد من آمده اى ؟ همين كه عمرو به عقب نگاه كرد، على (ع ) با يك ضربه سريع ، دوساق پايش را قـطـع كرد و عمرو ميان گردو غبار به زمين افتاد. سپس آن حضرت سر از تنش جدا كرد و سر او را در حالى كه از آن خون مى ريخت ، نزد رسول خدا(ص ) آورد.پيامبر(ص ) فرمود: با او حيله كردى ؟ اميرمؤ منان (ع ) عرض كرد: آرى ، جنگ خدعه است . ^(691)
نتيجه
رسـول خـدا(ص ) تـدابـير ديگرى نيز در اين نبرد به كار گرفت كه به ضميمه تدابير ياد شـده و بـا كـمـك امدادهاى غيبى ! لشكر احزاب كه حدود يك ماه مدينه را در محاصره خود داشت به هـزيـمـت كـشـيـده شـد واسـلام پـيـروز گـشـت . بـطـور خـلاصـه ، عوامل شكست احزاب و پيروزى مسلمانان بدين قراربود:1 ـ به كارگيرى خدعه و فريب 2 ـ عمل قهرمانانه اميرمؤ منان (ع ) در كشتن عمرو براثر خدعه 3 ـ امداد هاى الهى