عوامل تقويت روحيّه - عوامل شکست و پیروزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شکست و پیروزی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحقق يافت و خمپاره اى به فاصله بسيار كمى از او به زمين نشست . تـركـشـهـا زوزه كـشـان از بـالاى شـيـار گـذاشـتـنـد. دود انـفـجـار داخل شيار و بيرون آن را پوشاند. همه ما خشكمان زده بود. حتما او شهيد شده است ؟ حالا چه كسى را يـاراى آن هـسـت تـا بـدن تـكـه پـاره اش را جـمـع آورى كـنـد؟ نـاله بـرادران از داخل شيار بلند شد. برادرى گفت : بگذاريد دودها تمام شود، تا ببينيم چه شده ! دود كه كمتر شـد هـمـان بـرادر بـه صـورت سينه خيز از داخل شيار بيرون رفت . فرمانده سرش به سجده بـود و تـكـان نـمـى خـورد. نـمـى دانـسـتـيـم تـركـش بـه سـرش خـورده يـا بـه قـلبش ؟ سرش داخـل چـاله بـود و هـيچ قابل تشخيص نبود. ناگهان در ميان بهت و حيرت ، سرش را بلند كرد و مشغول جمع كردن جانماز شد! هيچ كس نتوانست چيزى بگويد. با خونسردى تمام گفت :

(چيز مهمى نبود، در سجده بودم كه احساس كردم خمپاره در كنارم به زمين خورد. تركشهايش هم از بالاى سرم گذشت .) وقـتـى داخل شيار آمد از او پرسيدم : اگر در سجده نبودى چه مى شد؟ با تبسم و اعتماد به نفس كـامـل گـفـت : (فـرقـى نمى كرد كه تركشها مرا به سجده مى بردند.) وقتى پاتك دشمن خنثى شـد، هـمان برادر را ديدم كه يك زخمى عراقى را به دوش كشيده و از قله ها بالا مى آورد. وقتى بـه مـا رسيد در حالى كه نفس نفس مى زد، گفت : نامردها، رفيق زخمى شان را گذاشتند و فرار كـردنـد. پـرسـيـدم : از كـجا فهميدى كه زخمى است ؟ با خنده گفت : خودم او را زخمى كردم ، مى خواست فرار كند اما من مجالش ندادم . گفتم اگر بتوانم اسيرش ‍ كنم ، شايد بتوانم بيشتر به او خدمت كنم .^(211)

عوامل تقويت روحيّه

الف ـ ايمان :

اگـر انـسـان در انـجـام هـر كـارى راهـنـمـا و مـددكـار داشـتـه بـاشـد بـهـتـر و سريعتر به هدف نائل مى شود؛ از طرف ديگر هر چند ياور و تكيه گاه انسان ، نيرومندتر باشد ضريب اطمينان در حـصـول نـتـيـجـه بـيـشـتـر مـى گـردد. بـه هـمـيـن جـهـت ، ايـمـان بـه خـدا و صـفـات كـمـال او مـوجـب آرامـش روحـى و اطمينان قلب مؤ منان مجاهد مى گردد، چرا كه خداوند بر هر كارى تـوانا^(212) و به همه چيز آگاه است .^(213) و راهنما و ياور كسى است كه در راه او قـدم بـر مـى دارد.^(214) و كـسـى كـه خـداونـد نـاصر اوست شكستى برايش متصور نيست .^(215) در كـنـار ايـمـان به سرچشمه هستى و منبع تمام نيروها اعتقاد به زندگى پس از مرگ نيز موجب آرامـش روح و دل نـبـسـتـن بـه زنـدگـى دنـيـوى اسـت . پـس ايـمـان بـه مـبـداء و مـعـاد، عـامـل نـيـرومـنـدى در تقويت روحى به حساب مى آيد و هر اندازه اين ايمان قويتر باشد، آرامش و وقار روحى و اطمينان قلبى بيشتر خواهد بود.

ايـمـان بـه هـدف نـيـز مى تواند در تقويت روحيّه مؤ ثر باشد؛ يعنى اگر هدف الهى باشد در راسـتـاى ايـمـان بـه خـدا و اعتقاد به مذهب قرار مى گيرد و اگر غير از آن باشد باز در تقويت روحـيـه مـؤ ثـر اسـت مـثـل اعـتـقـاد بـه دفـاع از حـريـت و آزادى ، وطـن و امثال آن .

ب ـ بصيرت و آگاهى :

سـربازى كه نمى داند براى چه و در مقابل چه كسى و در چه شرايطى به ميدان نبرد آمده است ، نـمـى تـواند در عرصه رزم ، فداكارى و جانبازى كند، امّا اگر راه خود را با شناخت و آگاهى انـتـخاب كرده باشد ودشمن خود را نيك بشناسد و اوضاع و شرايط را درك كند، بدون ترديد و دودلى و بـا روحـيـه قـوى و شـاداب وارد كـارزار مـى شـود. بـر ايـن اسـاس ، مـسـاءله بصيرت بـخـصوص در مورد جهاد در كلام پيشوايان و بزرگان دين مورد تاءكيد قرار گرفته است كه به چند نمونه آن اشاره مى كنيم :

حضرت على عليه السلام (در مورد اصحاب جمل و ناكثين ) فرمود:

(اَلا وَ اِنَّ الشَّيْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ، وَاسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ، وَ اِنَّ مَعى لَبَصيرَتى ، مالَبَّسْتُ عـَلى نَفْسى ، وَ لا لُبِّسَ عَلَىَّ، وَ اءَيْمُ اللّهِ لاَُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضا اَنَا ماتِحُهُ، لا يَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لا يَعُودُونَ اِلَيْهِ)^(216)

/ 184