انواع آگاهى - عوامل شکست و پیروزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شکست و پیروزی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لفظ (انما) بيان مى كند كه در ادبيات عرب يكى از (ادات حصر) به شمار مى رود؛ بدين معنا كه حضرت با اين كلمه ، پرداختن به نبرد را تنها بـه بصيرت و آگاهى كامل منوط كرده و مى گويد: تنها در سايه آگاهى بود كه به نبرد مى پرداختيم .

انواع آگاهى

اينك پس از بيان ضرورت و اهميّتى كه عنصر بصيرت و آگاهى در سرنوشت نيروها دارد، لازم است مواردى را كه آگاهى افراد بدان ضرورت دارد، بيان كرده و به نقش هر يك اشاره كنيم :

1 ـ آگاهى نسبت به اهداف جنگ 2 ـ آگاهى مذهبى 3 ـ آگاهى سياسى 4 ـ آگاهى نسبت به اهداف و تاكتيكهاى عمليّاتى دشمن 5 ـ آگاهى نسبت به موقعيّت دشمن

الف ـ آگاهى نسبت به اهداف نبرد:

نـخـسـتـيـن و مـهـمـتـريـن چـيـزى كـه رزمـنـده بـايـد بـدان واقـف بـوده و بـا آگـاهـى كامل نسبت به آن ، قدم در ميدان نبرد بگذارد، هدف يا اهدافى است كه در نبرد خود تعقيب مى كند؛ چـرا كـه تـا هـدف جـنگ مشخص نشده و نصب العين افراد قرار نگيرد، نمى توان انتظار داشت كه آنـان در مـيـدانـهـاى نـبـرد بـراى رسـيـدن به اهداف فداكارى كنند و به آن دست يابند. برعكس نيروى رزمنده اى كه نسبت به هدف آگاه باشد از هيچ گونه جانبازى و فداكارى دريغ نخواهد كرد. در اينجا به چند نمونه از جنگهاى صدر اسلام اشاره مى كنيم .^(296) در نبرد صفين تعدادى از نيروهاى ناآگاه ، تحت تاءثير تبليغات سوء معاويه قرار گرفته ، و بـنـاى مـخالفت با حضرت على (ع ) را گذاشتند. در اين ميان (عمرو بن حمق ) از جا برخاست و گـفـت : ... اى امـيـرمـؤ مـنـان ! مـا در ايـن جـنـگ بـه خـاطـر تـعـصـبـهـاى خـشـك و بـاطل از تو حمايت نكرده و جز به دعوت خدا و رسول او لبّيك اجابت نگفته ايم . اينك هر آنچه خـيـر و صـلاح اسـت مـا را بـدان فـرمـان ده كـه مـا را هـيـچ گـونـه راءى و نـظـرى در مقابل راءى تو نيست .^(297) در جـنـگ جـمـل گـروهى از جان گذشته در اطراف شتر عايشه شمشير مى زدند. با فرار زبير و پى شدن شتر عايشه به دست سپاهيان على (ع )، تمام آنها پا به فرار گذاشته و هر يك به پناهگاهى خزيدند تا از ضربات شكننده سپاه اسلام در امان باشند.^(298) در ايـن دو نـمـونـه مى بينيم كه آگاهى و بصيرت و نيز نادانى و جهالت نسبت به اهداف نبرد، چگونه سرنوشت جنگ را تحت تاءثير قرار مى دهد. يك سردار آگاه مى تواند با بهره گرفتن از آگاهيهاى خود سپاهى را از تزلزل و شكست باز دارد و نيز لشكرى هرچند قوى اما ناآگاه مى تـوانـد بـا كشته شدن يا فرار يك فرمانده ، از هم پاشيده و شكست و خوارى را براى خود به ارمـغـان آورد، در حـالى كـه اگر سربازان با آگاهى نسبت به اهداف رزمى خود، وارد ميدان شده بـاشند، هرگز با كشته شدن و فرار افراد، عقب ننشسته بلكه در لحظات مرگ نيز ديگران را به ادامه راه خود و تقويت هدف خويش دعوت مى كنند. چنان كه در جنگ احد وقتى (مالك بن دُخْشُمْ) ، شايعه كشته شدن پيامبر را به سعدبن ربيع در حالى كه دوازده زخم عميق و جانكاه برداشته بود، مى رساند، سعد مى گويد من گواهم كه محمّد پيام پروردگارش را رسانيد. تو هم از دين خود دفاع كن ؛ زيرا خداوند زنده و نمردنى است .^(299) (اسـمـاء بـن حـكـم فزارى ) مى گويد: در صفين ما به زير پرچم عمّار ياسر در اردوى على بن ابـى طـالب بـوديـم نـيمروز بود و ما جاجيمى سرخ را سايبان خود قرار داده بوديم ... . در آن مـيـان مردى از برابر صفوف گذشت تا به ما رسيد و گفت : كدام يك از شما عمّار ياسر است ؟ عـمار گفت : منم . گفت : اى ابويقظان !

گفت : بله . گفت : مرا با تو حاجتى است ، آشكارا گويم يـا در نـهان ؟ گفت : هر گونه خود خواهى بگو. گفت :

آشكارا گويم . گفت : آغاز كن . گفت : من با بينش و اعتقاد كامل نسبت به حقانيت خود از خانه بيرون آمدم و در گمراهى آن گروه (دشمن ) و ايـنـكـه آنـان بـى گـمـان بـر بـاطـلنـد شـكـّى نداشتم ، و تا ديشب همچنان بر آن بينش و اعتقاد پـابـرجا بودم . چون مؤ ذّن ما بانگ نماز سرداد و گواهى داد كه خدايى جز

/ 184