ايـن قسم از جهاد كه آغاز كننده كارزارـ چه به صورت علنى و آشكار و چه به صورت توطئه و مـكـرـ دشـمـنـان اسـلام و كـفـار هـسـتـنـد، بـه مـنـظـور حـفـظ تـمـامـيـت ارضـى و كـيـان اسـلام در مـقـابـل هـجـوم دشـمنان و صيانت و نيز بقاء شوكت و عظمت مسلمانان انجام مى گيرد و اين يك هدف عـقـلايـى و انـسـانى است . شرافت انسانى حكم مى كند هنگامى كه آيين و موجوديت يك ملت و حتى فـرهـنگ و منابع اقتصادى يك جامعه مورد هجوم قرار گرفت ،انسان دست به سلاح برده و دشمن را از تجاوز و تعدى باز دارد و شهادت در اين راه را بر زندگى ذلّت بار تحت تسلط دشمنان تـرجـيـح دهـد.ايـنـجـا ديـگـر جـاى سـازش ، سـكـوت ،عـطـوفـت و مـهـربـانـى نـيـسـت ، بـلكـه محل شهادت و (اَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّار) است .
ج ـ هدف در جهاد داخلى :
قـسـم سـوم جـهـاد در مـقـابـله بـا دشـمـنـان داخـلى نـظـام اسـلامـى (كـه بـر عـليـه امـام عادل قيام نموده يا امنيت جامعه و نظام اسلامى را مورد تهديد قرار دهند) به منظور تحقق هدفهاى متعالى زير انجام مى گيرد:1 ـ مبارزه با قدرت طلبان ناصالح و ستم پيشه و ايجاد امنيت براى مظلومين جامعه .2 ـ جلوگيرى از بسته شدن راه هدايت ، رشد و تكامل ، و مبارزه با كژيها در فكر و رفتار.3 ـ اصـلاح جـامـعـه و سـازنـدگى كشور و تاءمين هدفهاى اقتصادى به معناى استقرار عدالت و قسط نه به عنوان يك هدف اصلى براى مال اندوزى و دنياپرستى .كـلام زيـبـاى اميرمؤ منان عليه السلام ـ كه در مدت حكومت خود با دشمنان داخلى درگير بود ـ در اين زمينه روشنگر راه و نشان دهنده مقصود است ، آنجا كه فرمود:بـار خـدايـا تـو خـود مى دانى كه آنچه از ما سرزده (و درگيريهايى كه با قاسطين ، ناكثين و مـارقـيـن داشته ايم ) نه براى مبارزه و رقابت در قبضه كردن قدرت بوده و نه براى به دست آوردن چـيـزى از مـتـاع ناچيز و بى ارزش دنيا، ليكن هدف ما اين بود كه نشانه ها و آثار دينت را بـه جـايـگـاه اصلى اش بازگردانيم و بار ديگر چراغ هدايت را فرا راه بندگانت روشن كنيم . اصـلاح و سـازنـدگى را در سرزمينهاى تو آشكار سازيم تا ستمديدگان از بندگانت در امنيت به سر برند و فرامين و احكام تعطيل شده دين برپا و اجرا گردد ... .^(173) و نـيـز در سـخـنى ديگر خطاب به خوارج چنين فرمود: ـ اكنون نزاع ما با كفار و مشركين نيست ، بـلكـه ـ امـروز بـا بـرادران مـسـلمـان خـود مـى جـنـگـيـم بـر اثـر آنـچـه در اسـلام داخـل كـرده اند از لغزش و كجى و اشتباه و تحريف حقايق ، و اگر راهى غير از جنگ براى رسيدن بـه ايـن هـدف و زدودن نـفـاق و اختلاف پيدا كنيم آن راه را خواهيم پيمود و از جنگ خوددارى خواهيم كرد.^(174) در قـيام امام حسين عليه السلام نيز همين هدفها جلوه گر است . آن حضرت در قسمتى از وصيتنامه خـود خـطـاب بـه مـحـمـد بـن حـنـفـيـه فرمود: من نه براى تفريح و تفرج قيام كردم و نه براى اسـتـكـبـار و بـرتـرى جويى ، و نه براى فساد و ستم ، بلكه خروج من براى اصلاح امّت جدم محمد صلى اللّه عليه وآله است . مى خواهم امربه معروف و نهى از منكر كنم .^(175)