بـا نـگـرشـى بـه جـنـگـهـاى صـدر اسـلام درمـى يـابـيـم كـه رسول اكرم (ص ) و امير مؤ منان (ع ) به تداركات توجه داشته و نقش آن را از ياد نمى بردند، و ايـن كـار را مـورد تـوجـه قـرار مـى داد. گـاه بـا تـوصيه و سفارش به رزمندگان و گاه با شـركـت دادن زنان در جنگ براى انجام كارهاى تداركاتى . ليكن بايد به اين نكته توجه داشت كـه چـون سـپـاه اسـلام در آن روز بـه صـورت خـودكـفـا حـركـت مـى كـرد مـسـاءله تـداركات به شـكـل امـروزى آن مطرح نبود، بلكه در آن زمان هر كس توان بيشترى داشت ، زير بازوى برادر خـود را مـى گـرفـت . امـا در عـين حال فرماندهان به اين موضوع توجه داشته و به هنگام لزوم اقـدام مـى كـردنـد. نـكـتـه ديـگـر ايـنـكـه در آن زمـان سـپاهيان اسلام تلاش مى كردند كه بيشتر نـيـازمـنـديـهـاى خـود را از غـنـايـم دشـمـن تـدارك كـنـنـد كـه در خلال بحث به آن اشاره خواهيم كرد.
الف ـ غزوه ذى قرد:
رسـول خـدا(ص ) در اين غزوه ، سعد بن عباده را با سيصد نفر در مدينه گذاشت تا در غياب وى از شـهـر مـديـنـه پـاسـدارى كـنند و خود با اصحابش به جبهه شتافتند. سعد در ضمن حفاظت از مـديـنـه بـه فكر تداركات رزمندگان اسلام افتاد و پنج بار شتر خرما و ده راس شتر به (ذى قرد) فرستاد. وقتى اين مواد غذايى به دست آن حضرت رسيد، رو به قيس ـ فرزند سعد ـ كرد و فرمود: اى قيس ! پدرت تو را سواره (مجهز به مركب و سلاح ) به جبهه نبرد اعزام كرد و با ارسال مواد غذايى مجاهدان را تقويت نمود و مدينه را از تعرّض دشمن حراست كرد، خدايا سعد و آل سعد را رحمت كن .^(742) هـمـان طـور كـه مـلاحـظـه كـرديـد، رسـول خدا(ص ) كمك سعد را تحت عنوان تقويت بنيه مجاهدان توصيف كرد و كار او را ستود، چرا كه با تداركات ، توان رزمى مجاهدان راه خدا را بالا برد.
ب ـ خيبر:
فـتـح دژهـاى يـهـوديـان خيبر به طول انجاميد و مواد غذايى و علوفه حيوانات به پايان رسيد.مـسلمانان از شدت گرسنگى و ناتوانى به خوردن گوشت حيواناتى كه مكروه است روى آورده بـودنـد.طـايـفـه اسـلم ، اسماء بن حارثه را پيش رسول خدا(ص ) فرستادند تا جريان را به عـرض پـيـامـبـر (ص ) بـرسـانـد. او نـيـز چـنين گزارش داد: طايفه اسلم سلام مى رسانند و مى گـويـند: گرسنگى بر ما چيره شده و ضعف و ناتوانى ما را از پاى درآورده است . براى ما دعا كـن .^(743) رسول گرامى برايشان دعا كرد و فرمود:چيزى در دست ندارم تا آنها را تـقـويـت كـنـم . سـپس مردم را گرد آورد و عرض كرد: خدايا بزرگترين دژى كه در آن بيشترين طـعـام و روغـن يـافت مى شود به روى اينان بگشا.^(744) بعد پرچم را به حباب بن مـنـذر سـپـرد و آنـهـا حـركـت كردند. طولى نكشيد كه لشكر اسلام دژ مصعب را كه داراى انبارهاى آذوقـه و مـواد غـذايـى بسيار بود، به محاصره خويش درآورد و پس از سه روز محاصره ، آن را فـتـح كـردنـد و بـه مـواد غـذايـى بـسـيـارى از قـبـيـل آرد، جـو، خـرمـا، عـسـل ، روغـن ، زيـتـون ، كـشـمش ، چربى ، گوشت براى نيروها و علوفه براى حيوانات ، دست يـافـتند و با استفاده از آنها قواى خود را براى فتح ديگر دژها تجديد كردند. لشكر اسلام در جـريـان سـه روز مـحـاصـره دژ بـا وجـود گـرسـنـگـى و ضـعـف ،