پـس از جـنگ احد، برخى از قبايل عرب جراءت پيدا كرده و با خدعه و نيرنگ ضربه هايى نسبت به مسلمانان وارد كردند: از جمله گروهى مزدور از طرف گروهى از قبيله بنى لحيان به حضور پـيـامـبر(ص ) شرفياب شدند و از آن حضرت تقاضا كردندكه معلم قرآن و مبلغ اسلامى براى آنهااعزام كند. رسول خدا(ص ) شش تن از معلمان قرآن را همراه آنان فرستاد. اين طايفه به جاى اسـتـفاده از معلمان قرآن در آموزش احكام دين ، در بين راه به آنان خيانت كرده و جز دو تن ، همگى را بـه شـهـادت رسـانـدنـد و دو تـن ديـگـر را نـيـز بـه دنبال خود به مكه بردند.پـيـامـبـر(ص ) براى جلوگيرى از تكرار چنين رويدادهايى ، به قصد سركوبى خيانتكاران با دويـسـت سـواره نـظـام بـه سوى طايفه بنى لحيان حركت كرد. آن حضرت براى غافلگيركردن دشـمـن ، ابـتـدا بـه سـوى شـام حـركـت نـمود و چنين وانمود كرد كه قصد شام دارد. پس از مدتى راهـپـيـمـايى ، مسير را به سوى منطقه عملياتى عوض كرد و با سرعت تمام ، راه پيمود تا به سرزمين غُران ^(697) رسيد. طايفه بنى لحيان كه غافلگير شده و هر گونه مقاومتى را از دست داده بودند. سراسيمه به طرف كوهها فرار كردند. پيامبر اكرم (ص ) دو يا سه روز در منطقه توقّف كرد و چون كسى را نيافت به مدينه بازگشت .^(698) بـنـابراين ، پيامبرگرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله و حضرت امير صلوات اللّه عليه ، اين اسوه هاى