ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
[ فصل ( 3 ) و مما حفظ عنه عليه السلام في وجوب المعرفة بالله تعالى و بدينه قوله : وجدت علم الناس كلهم في أربع : أولها ان تعرف ربك ، و الثاني ان تعرف ما صنع بك ، و الثالث ان تعرف ما أراد منك ، و الرابع ان تعرف ما يخرجك عن دينك .و هذه أقسام تحيط بالمفروض من المعارف لانه أول ما يجب على العبد معرفة ربه جل جلاله ، فإذا علم ان له إلها وجب ان يعرف صنعه اليه ، فإذا عرف صنعه اليه عرف نعمته ، فإذا عرف نعمته وجب عليه شكره ، فإذا أراد تأدية شكره وجب عليه معرفة مراده ليطيعه بفعله ، و إذا وجبت عليه طاعته وجبت عليه معرفة ما يخرجه عن دينه ليجتنبه ، فبخلص به طاعة ربه و شكرا نعامه .فصل ( 4 ) و مما حفظ عنه عليه السلام في التوحيد و نفى التشبيه قوله لهشام بن الحكم : ان الله تعالى لا يشبه شيئا و لا يشبهه شيء ، و كلما وقع في الوهم فهو بخلافه .] فصل ( 3 ) و از سخنان آنحضرت عليه السلام كه در باره وجوب شناسائى خداوند و دين او رسيده اين است كه فرمود : يافتم دانش همه مردم را در شهار شيز : أول اينكه : بروردكار خود را بشناسى ، دوم اينكه آنشه درباره تو انجام داده بدأني ، سوم اينكه آنشه از تو ميخواهد بشناسى ، شهارم اينكه آنشه تو را از دين بيرون برد بشناسى ، و معارف واجبه از اين شهار قسم بيرون نيست زيرا نخستين شيزى كه بر بنده واجب است شناختن بروردكار ش ميباشد ، و شون دانست كه خدائي دارد واجب است كار هائى كه خدا در باره اش انجام داده بداند ، و شون آنرا دانست نعمت خدا را شناخته است ، و شون نعمت خدا را در وجود خويش شناخت واجب است شكر آنرا انجام دهد ، و شون بخواهد شكر آن نعمت را بجا آورد لازم است خواسته خدا را بداند كه با انجام دادن آن بيرويش كند ، و شون بيروى خدا بر أو واجب شد بايد بداند شه شيز است كه أو را از دين خدا بيرون برد تا از آن اجتناب و رزد ، ودر نتيجه اطاعت خدا و شكر نعمتهاى أو را از روى إخلاص انجام خواهد داد .فصل ( 4 ) و از جمله سخنان آنحضرت در باره توحيد و شبيه نبودن خداوند بشيزى اين است كه بهشام بن حكم فرمود : همانا خداى تعالى بشيزى شبيه نيست و شيزى باو شبيه نخواهد بود و هر شه در قوه و هم آيد ( كه خدا مانند آن است ) أو بر خلاف آن است .