فصل ( 7 ) كلامى در تأمل در دين خدا ومعرفت اولياء او
فصل ( 6 ) كلامى در حكمت وموعظه
فصل ( 5 ) كلامى در عدل
[ فصل ( 5 ) و مما حفظ عنه عليه السلام من موجز القول في العدل قوله لزرارة بن اعين : يا زرارة أعطيك جملة في القضاء و القدر ؟ قال له زرارة : نعم جعلت فداك ، قال له : إذا كان يوم القيامة و جمع الله الخلايق سئلهم عما عهد إليهم و لم يسئلهم عما قضى عليهم .فصل ( 6 ) و مما حفظ عنه عليه السلام في الحكمة و الموعظة قوله : ما كل من نوى شيئا قدر عليه ، و لا كل من قدر على شيء وفق له ، و لا كل من وفق أصاب له موضعا ، فإذا اجتمعت النية و القدرة و التوفيق و الاصابة فهنا لك تمت السعادة .فصل ( 7 ) و مما حفظ عنه عليه السلام في الحث على النظر في دين الله و المعرفة لاولياء الله قوله : احسنوا النظر فيما لا يسعكم جهله و انصحوا لانفسكم و جاهدوها في طلب ما لا عذر لكم في جهله ، فان ] فصل ( 5 ) و از سخنان كزيده آنحضرت در صفت عدالت خداوند اين است كه بزرارة بن اعين فرمود : اى زرارة ميخواهى اجمال سخن را در باب قضا و قدر بتو بكويم ؟ زرارة كفت : آرى قربانت شوم ، فرمود : شون روز رستاخيز شود و خداوند خلايق را كرد آورد از آنشه با ايشان عهد و بيمان بسته برسش كند و از آنشه در باره شان مقدر فرموده برسش نكند .فصل ( 6 ) و از سخنان آنحضرت عليه السلام در حكمت و اندرز اين كفتار است كه فرمود : اينكونه نيست كه هر كس قصد شيزى را كرد توانائى بر آن بيدا كند ، و نه هر كه توانائى بر انجام كارى بيدا كرد موفق بدان شود ، و نه هر كس موفق شد آنرا درست بدست آرد ، بس هر كاه قصد و توانائى و رسيدن بهدف همه با هم فراهم شد آنكاه سعادت ببايان رسيده و آماده كشته .فصل ( 7 ) و از سخنان آنحضرت عليه السلام در و أدار كردن مردم بدقت نظر در دين خدا و شناختن دوستان أو است كه فرمايد : نيك نظر و دقت كنيد در آنشه نادانى آن بر شما جايز و روا نيست ، و براى خود خير انديشى كنيد و بكوشيد در بدست آوردن آنشه ندانستن آن بهانه و عذر شما نشود زيرا براى دين خدا ركنها و بايه هائى است كه كوشش بسيار در عبادت با ندانستن آنها سودي ندهد ، و هر كه آنها را شناخت و معتقد و متدين بد انها شد ميانه روى در عبادت باو زيان نزند ( مقصود شناختن امام است كه