ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ عليه السلام : لا يجوز له ذلك مع الاختيار ، فقال محمد بن الحسن أ فيجوز أن يمشى تحت الظلال مختارا ؟ فقال له : نعم ، فتضاحك محمد بن الحسن من ذلك ، فقال له أبو الحسن موسى عليه السلام : أ فتعجب من سنة النبي صلى الله عليه و آله و تستهزء بها ؟ ان رسول الله صلى الله عليه و آله كشف ظلاله في إحرامه ، و مشى تحت الظلال و هو محرم ، و أن أحكام الله يا محمد لا يقاس ، فمن قاس بعضها على بعض فقد ضل سواء السبيل ، فسكت محمد بن الحسن لا يرجع جوابا .

و قد روى الناس عن ابى الحسن موسى عليه السلام فأكثروا ، و كان أفقه أهل زمانه حسب ما قد مناه ، و أحفظهم لكتاب الله ، و أحسنهم صوتا بالقرآن ، و كان ادا قرأ يحزن ، و يبكى السامعون لتلاوته ، و كان الناس بالمدينة يسمونه زين المتهجدين ، و سمى بالكاظم لما كظمه من الغيظ و صبر عليه من فعل الظالمين به حتى مضى قتيلا في حبسهم و وثاقهم عليه السلام .] محمل خود ( كه در آن مينشيند ) برود ؟ فرمود : در حال اختيار جايز نيست ، محمد بن حسن كفت : آيا راه رفتن در زير سايه در حال اختيار براى أو جايز است ؟ فرمود : آرى ، محمد بن حسن ( از اين باسخ ) بخنده افتاد ( و از اين طرز باسخ حضرت را مسخره كرد ) موسى بن جعفر عليهما السلام فرمود : آيا از دستور بيغمبر تعجب ميكنى و آنرا مسخره ميكنى ؟ همان رسولخدا صلى الله عليه و آله در حال إحرام سقف محمل را برداشت ( كه زيرسايه آن نباشد ) ولي در زير سايه راه رفت ، اى محمد در أحكام خدا قياس نتوان كرد ، و هر كس حكمى را بحكم ديكر قياس كند از راه راست كمراه شده ، بس محمد بن حسن خاموش شده نتوانست باسخى بآنحضرت بدهد .

و بالجمله ( فضائل آنحضرت زياده از آنست كه اين مختصر كنجايش آنرا داشته بأشد و ) مردم روايات بسيارى ( در فنون علم ) ازآنجناب روايت كرده اند ، واو فقيه ترين أهل زمان خود بود ، و از همه كس بكتاب خدا آشناتر ودر خواندن قرآن از همكان خوش صداتر بود ، و شنان بود كه هر كاه قرآن ميخواند محزون ميشد ( يا با صوت حزين ميخواند ) و مردم از تلاوت قرآنش ميكريستند ، و مردم مدينه آنحضرت را زينت متهجدين ( نماز شب خوانان ، و شب زنده داران ) ميناميدند ، و بلقب كاظم ( فرو خورنده خشم ) ناميده شد ، براى آنكه هرشه از دست ستمكاران كشيد خشم خود را فرو خورد و برد بارى كرده ( بر آنان نفرين نكرد ) تا اينكه در زندان و زنجير دشمنان و ستمكران ازدنيا رفت و شهيد كشت .

/ 363