ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ 14 - على بن محمد قال : حدثني بعض أصحابنا قال : ولد لي ولد فكتبت استأذن في تطهيره يوم السابع ، فورد لا تفعل ، فمات يوم السابع أو الثامن ، ثم كتبت بموته فورد : ستخلف غيره و غيره فسم الاول احمد ، و من بعد أحمد جعفر ، فجاء كما قال .

قال : و تهيأت للحج و ودعت الناس و كتبت استأذن في الخروج ، فورد : نحن لذلك كارهون و الامر إليك ، قال : فضاق صدري و اغتممت و كتبت : انا مقيم على السمع و الطاعة ، غير اني مغتم بتخلفى عن الحج ، فوقع : لا يضيقن صدرك فانك ستحج قابلا انشاء الله ، قال : فلما كان من قابل كتبت أستاذن ، فورد الاذن و كتبت : انى قد عادلت محمد بن العباس و انا واثق بديانته و صيانته فورد : الاسدى نعم العديل ، فان قدم فلا تختر عليه فقدم الاسدى و عادلته .

15 - أخبرني أبو القاسم جعفر بن محمد ، عن محمد بن يعقوب ، عن على بن محمد عن الحسن بن عيسى العريضي قال : لما مضى أبو محمد الحسن بن على عليهما السلام ، ورد رجل من أهل مصر بمال إلى مكة لصاحب الامر عليه السلام ، فاختلف عليه و قال بعض الناس : ان ابا محمد عليه السلام قد مضى من خلف ، و قال آخرون ] 14 - على بن محمد از برخى از اصحاب روايت كرده كه كفت : بسرى برايم متولد شد من نامه نوشتم و از حضرت عليه السلام اجازه خواستم اورا در روز هفتم ختنه كنم ، جواب آمد : نكن ، بس آنكودك در روز هفتم يا هشتم مرد ، آنكاه جريان مرك اورا نوشتم ، باسخ آمد : بزودى ديكرى و ديكرى بجاى أو براى تو متولد خواهد شد بس أولى را احمد نام كذار ، و دومى را جعفر ، و همشنان شد كه فرموده بود ، كويد : و مهياى سفر حج شدم و با مردم خدا حافظي كردم و بحضرت نامه ء نوشته و اجازه خروج كرفتم ، جواب آمد : ما اين سفر تو را خوش نداريم تو خود داني ؟ ! كويد : من دلتنك شدم و اندوهناك كشته نوشتم : من مطيع و فرمانبردار شمايم ولي از نرفتن بحج غمكينم ، جواب آمد : دلتنك مباش كه انشاء الله سأل آينده بحج خواهى رفت ، شون سأل آينده شد نامه نوشته اجازه حركت حواستم ، اذن آمد ، نوشتم : بنادارم با محمد بن عباس هم كجاوه شوم و من بديانت و خود داري او اطمينان دارم ؟ جواب آمد : اسدى خوب هم كجاوه اى است اكر آمد كسى رابر او ترجيح مده ، بس اسدى آمد و با أو هم كجاوه شدم .

15 - و از حسن بن عيسى عريضى روايت كرده كه شون حضرت عسكري عليه السلام ازدنيا رفت مردى از اهل مصر اموالى بمكة آوردكه مربوط بإمام زمان عليه السلام بود ، ودر باره امام زمان عليه السلام اختلاف شد برخى كفتند : حضرت عسكري بدون جانشين ازدنيا رفت ، برخى كفتند : جانشين او برادرش جعفر است ، كروهى كفتند : جانشين أو فرزند او است ، بس مردى كه كنيه اش أبو طالب بود بسامره فرستادند كه ازنزديك موضوع جانشينى امام عسكري عليه السلام را بررسى كند و نامه هم همراه داشت ، آنمرد بسامره آمد

/ 363