ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ قاتل فارس بن حاتم بن ماهويه ، و أبى الحسن وأخى ، و لما مضى أبو محمد عليه السلام ورد استيناف من الصاحب بالاجراء لابى الحسن و صاحبه ، و لم يرد في امر الجنيد شيء ، قال : فاغتممت لذلك فورد نعى الجنيد بعد ذلك .

19 - على بن محمد عن ابى عقيل عيسى بن نصر قال : كتب علي بن زياد الصمرى يسئل كفنا فكتب اليه : انك تحتاج اليه في سنة ثمانين فمات في سنة ثمانين و بعث اليه بالكفن قبل موته .

20 - على بن محمد عن محمد بن هارون بن عمران الهمداني ، قال : كان للناحية على خمس مأة دينار ، فضقت بها ذرعا ثم قلت في نفسي : لي حوانيت اشتريتها بخمس مأة و ثلاثين دينارا ، قد جعلتها للناحية بخمسمأة دينار و لم أنطق بذلك ، فكتب إلى محمد بن جعفر : اقبض الحوانيت من محمد بن هارون بالخمسمأة دينار التي لنا عليه .

21 - أخبرني أبو القاسم عن محمد بن يعقوب عن على بن محمد قال : خرج نهى عن زيارة مقابر ] نامه آنحضرت ميآمد كه حقوقى بجنيد - كشنده فارس بن حاتم بن ماهويه ( بدعتكزار معروف ) - و أبى الحسن و برادرم بدهند ، و شون امام عسكري عليه السلام ازدنيا رفت نامه از حضرت صاحب عليه السلام رسيد حقوق ابى الحسن و رفيقش را ببردازند ودر باره جنيد شيزى نوشته نشده بود ، حسن بن محمد كويد : من غمكين شدم ، و بس ازشندى خبر مرك جنيد رسيد .

( مترجم كويد : فارس بن حاتم بن ماهويه مردى هرزه و بدعتكزار و دروغكو و غالى مذهب بوده و حضرت هادى يا امام عسكري عليه السلام دستور قتل اورا صادر فرموده و او را مهدور الدم دانستند ، و براى كشنده اش بهشت را ضمانت كردند ، جنيد بر او دست يافته و او را كشت ) .

19 - و از عيسى بن نصر روايت كرده كه على بن زياد صيمرى نامه بحضرت نوشت و كفنى خواست ، حضرت در باسخش نوشت : تودر سأل هشتاد بدان محتاج خواهى شد ، واو در سال هشتاد مرد ، و ( شند روز ) بيش ازمركش كفن را براى او فرستاد .

( توضيح - مقصود از هشتاد ، سأل دويست و هشتاد است و ممكن است هشتاد سالكى او باشد ولي احتمال أول ظاهرتر است ) .

20 - و از محمد بن هارون روايت كند كه كفت : من بناحيه مقدسه بانصد دينار بدهكار بودم و توانائى برداخت آنرا نداشتم ، آنكاه باخود كفتم : من دكانهائى دارم كه آنها را ببانصد و سى درينار خريده ام و بهمان بانصد دينار بحساب بد هى بناحية قرار دادم و با كسى در اينباره صحبت نكردم ، بس نامه بمحمد بن جعفر رسيد كه دكانها را از محمد بن هارون در برابر بانصد دينار طلب ما از أو بكير .

21 - و از على بن محمد روايت كرده كه كفت : از طرف حضرت صاحب عليه السلام دستور رسيد

/ 363