ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ خلفك ؟ فقلت : الخبير سئلت ، قلوب الناس معك و أسيا فهم عليك ، و القضاء ينزل من السماء ، و الله يفعل ما يشاء ! فقال : صدقت لله الامر ، و كل يوم هو في شأن ، ان نزل القضاء بما نحب و نرضى فنحمد الله على نعمائه و هو المستعان على اداء الشكر ، و ان حال القضاء دون الرجاء ، فلم يبعد من كان الحق نيته و التقوى سريرته ، فقلت له : اجل بلغك الله ما تحب و كفاك ما تحذر ، و سألته عن أشياء من نذور و مناسك فأخبرني بها ، و حرك راحلته و قال : السلام عليك ، ثم افترقنا .

و كان الحسين بن على عليهما السلام لما خرج من مكة اعترضه يحيى بن سعيد بن العاص و معه جماعة أرسلهم عمرو بن سعيد اليه ، فقالوا له : انصرف إلى أين تذهب فأبى عليهم و مضى ، و تدافع الفريقان و اضطربوا بالسياط و امتنع الحسين و أصحابه منهم امتناعا قويا و سار حتى اتى التنعيم فلقى قد اقبلت من اليمن ، فاستأجر من أهلها جمالا لرحله و أصحابه ، و قال لاصحابنا : من أحب أن ينطلق معنا إلى ] برسيدى ( و من خوب آنانرا مى شناسم ) دلهاى مردم با شما است ولي شمشيرهاشان با دشمنانتان ميباشد و قضا ( و قدر إلهي ) از آسمان فرود آيد و خدا آنشه خواهد بجا آورد ، فرمود : راست كفتى كار بدست خدا است ، و هر روزى در كاريست ، بس اكر قضا ( و خواست خدا ) فرود آمد بدانشه ما ميخواهيم و بدان حوشنوديم ( وبر طبق دلخواه بود ) بس خدايرا بر نعمتهايش سباس كوئيم واو خود نيروى شكر كذاريش را عنايت كند ، و اكر بر دلخواه ما نشد بس دور نشود از خواسته خود آنكس كه نيتش حق بأشد و برهيز كارى بيشه كند .

من كفتم : آرى ( شنين است ) خداوند تو را بآنشه دوست داري برساند و از آنشه بيم آن داري بر حذر دارد ، و من برسشهائى ( ديني ) از نذر و مناسك ( حج ) از آنحضرت كردم و باسخ مرا داده آكاهم كرد ، آنكاه اسب خود را براه انداخت و فرمود : درود بر تو و از همديكر جدا شديم .

و شون حسين بن على عليها السلام از مكه بيرون رفت يحيى بن عاص بهمراهى كروهى كه ( برادر يحيى ) عمرو بن سعيد فرستاده بود بنزد آنحضرت آمدند ( و أين عمرو بن سعيد بدستور يزيد از شام ببهانه بجاى آوردن حج با كروهى بمكة آمده بود كه آنحضرت را در مكه دستكير كند و بنزد يزيد فرستد و اكر نه أو را بكشد بهر صورت فرستادكان آمده و ) عرضكردند : باز كرد ، بكجا ميروى ؟ حضرت اعتنائى نكرده براه خود برفت در نتيجه دو دسته با تازيانه بجان هم افتادند و حسين عليه السلام و همراهانش بسختى مقاومت كرده براه افتادند ( آنان نيز كه شنان ديدند بمكة باز كشتند ، سيد الشهداء عليه السلام و همراهان همشنان راهرا بسوى عراق بيمودند ) تا به تنعيم ( كه نام جائى است در سه ميلى يا شهار ميلى مكه ) رسيدند ، در آنجا قافله اى ديد كه از يمن ميآمدند ، بس شترانى از آنان براى بارهاى خود و همراهانش كرايه كرد و بصاحبان شتر فرمود : هر كه از شما ميخواهد با ما بعراق بيايد ما كرايه أو را ميدهيم ودر زمان همراه بودنش باو نيكى كنيم ، و هر كه ميخواهد در راه از ما جدا شود بهر اندازه كه همراه




/ 363