ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ العراق وفيناه كرائه ، و أحسنا صحبته ، و من أحب ان يفارقنا في بعض الطريق أعطيناه كراه على قدر ما قطع من الطريق ، فمضى معه قوم و امتنع آخرون .

و ألحقه عبد الله بن جعفر با بنية عون و محمد ، و كتب على أيديهما اليه كتابا يقول فيه : اما بعد فانى اسئلك بالله لما انصرفت حين تنظر في كتابي فانى مشفق عليك من الوجه الذي توجهت له أن يكون فيه هلاكك و استيصال أهل بيتك و ان هلكت اليوم طفئ نور الارض فانك على المهتدين و رجاء المؤمنين و لا تعجل بالمسير فانى في أثر كتابي و السلام .

و صار عبد الله إلى عمرو بن سعيد فسئله أن يكتب للحسين امانا و يمنيه ليرجع عن وجهه ، فكتب اليه عمرو بن سعيد كتابا يمنيه فيه الصلة و يؤمنه على نفسه ، و أنفذه مع أخيه يحيى بن سعيد ، فلحقه يحيى و عبد الله بن جعفر بعدي نفوذ إبينه و دفعا اليه الكتاب و جهدا به في الرجوع ، فقال : انى رأيت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم في المنام و أمرني بما أنا ماض له ، فقال له : فما تلك الرؤيا ؟ قال : ما حدثت أحدا بها ] ما بأشد كرايه آن اندازه راه أو را مى بردازيم ، بس كروهى از آنان با آنحضرت براه افتادند ، و كروهى ديكر از رفتن خود داري كردند .

از آنسو عبد الله بن جعفر ( بسر عموى آنحضرت و شوهر خواهرش زينب عليها السلام ) دو فرزند خود عون و محمد را بنزد حضرت فرستاد و نامه نيز بوسيلة آندو براى أو فرستاد كه در آن شنين نوشته بود ؟ اما بعد من ترا بخدا سوكند دهم كه شون نامه مرا خواندى از اين سفر باز كردى ، زيرا من بر تو ترسناكم از اين راهى كه بر آن ميروى از اينكه هلاكت تو و بريشانى خاندانت در آن بأشد ، و اكر امروز تو از ميان بروي روشنائى زمين خاموش خواهد شد ، زيرا تو شراغ فروزان راه يافتكان و آرزو و اميد مؤمنان هستى ، و برا هى كه ميروى شتاب مكن تا من بدنبال اين نامه خدمت شما برسم و السلام .

عبد الله ( اين نامه را فرستاد و از آنسو ) بنزد عمرو بن سعيد رفته از او در خواست كرد امان نامه براى حسين عليه السلام بفرستد واو را آرزومند سازد كه از اينراه باز كردد ، بس عمرو بن سعيد نامه براى آنحضرت نوشت و در آن نامه اورا اميدوار به نيكى وصله كرد وبر جان خويش آسوده خاطر ساخت ، و آن نامه را بوسيلة برادرش يحيى بن سعيد فرستاد ، بس يحيى و عبد الله بن جعفر بآنحضرت رسيده و بس از آنكه بسران خود را فرستاده بود ( خود نيز آمده ) و نامه عمرو بن سعيد را باو دادند ودر باز كشت آنحضرت كوشش بسيار كردند ، سيد الشهداء عليه السلام فرمود : همانامن رسولخدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم و مرا بآنشه بدنبال آن ميروم دستور فرمود ، آندو كفتند : آن خواب شه بوده ؟ فرمود : آنرا براى

/ 363