ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد - جلد 2

أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی الشیخ المفید؛ ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[ و لا انا محدث حتى ألقى ربي عز و جل ، فلما أيس منه عبد الله بن جعفر أمر إبنيه عونا و محمدا بلزومه و المسير معه و الجهاد دونه ، و رجع مع يحيى بن سعيد إلى مكة و توجه الحسين عليه السلام نحو العراق مغذا لا يلوى عن شيء حتى نزل ذات عرق .

و لما بلغ عبيد الله بن زياد إقبال الحسين عليه السلام من مكة إلى الكوفة بعث الحصين بن نمير صاحب شرطه حتى نزل القادسية و نظم الخيل ما بين القادسية إلى خفان و ما بين القادسية إلى القطقطانية و قال للناس : هذا الحسين يريد العراق ، و لما بلغ الحسين عليه السلام الحاجز من بطن الرمة بعث قيس بن مسهر الصيداوى و يقال : بل بعث أخاه من الرضاعة عبد الله بن يقطر إلى الكوفة ، و لم يكن عليه السلام علم بخبر ابن عقيل ( ره ) و كتب معه إليهم : بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن على إلى اخوانه من المؤمنين و المسلمين ، سلام عليكم فانى أحمد إليكم الله الذي لا اله إلا هو ، اما بعد فإن كتاب مسلم بن عقيل جاءني يخبر فيه بحسن رأيكم و اجتماع ملاء كم على نصرنا ، و الطلب بحقنا ، فسئلت الله أن يحسن لنا الصنيع و أن يثيبكم على ذلك ] كسى نكفته و نخواهم كفت تا خداى خويش را ديدار كنم ، بس همينكه عبد الله ين جعفر از باز كشت أو نا اميد شد بدو فرزند خويش عون و محمد دستور داد ملازم آنجناب باشند و بهمراهش بروند ، ودر ركابش شمشير زنند ، و خود با يحيى بن سعيد بمكة باز كشت بس حسين عليه السلام باشتاب بسوى عراق روان شد و توقف نفرموده تابمنزل ذات عرق ( كه نزديك دومرحله راه بمكة است ) رسيد .

و شون خبر رهسبار شدن حسين عليه السلام از مكه بسوى كوفه بعبيد الله بن زياد رسيد حصين بن نمير رئيس سربازان و نكهبانان خود را بقادسيه ( كه در بانزده فرسنكى كوفه است ) فرستاد ، واو لشكر و نكهبانى ميان قادسيه و خفان ( كه بالاتر از قادسيه است ) از يكسو ، و ميان قادسيه و قطقطانيه ( كه نزديكى كوفه است ) از سوى ديكر بكمارد ( و همه اين مسير را كنترل كرده و تحت نظر كرفت ) وبمردم كفت : اين حسين است كه ميخواهد بعراق بيايد ( مراقب باشيد ) ، و حسين عليه السلام شون بمنزل حاجز رسيد كه جائى است از بطن الرمة ( بطن الرمة جائى است كه حجاج بصره در آن فرود آيند و با آنان كه از كوفه براى حج روند در آنجا بهم رسند ) قيس بن مسهر صيداوى ، و برخى كفته اند عبد الله بن يقطر برادر رضاعى خود را بكوفة فرستاد ، و هنوز خبر شهادت مسلم بن عقيل را نشنيده بود ، و نامه بوسيلة أو بمردم كوفه نوشت : " بسم الله الرحمن الرحيم " ( نامه ايست ) از حسين بن على ببرادران ازمؤمنين و مسلمانان خود سلام عليكم ، همانا خدائيرا سباسكزارم كه شايسته برستشى جز أو نيست .

اما بعد بس همانا نامه مسلم بن عقيل بمن رسيد كه در آن از نيك انديشى شما و فراهم آمدنتان براى يارى و كرفتن حق از دست رفته ما خبر ميداد ، من از خدا خواسته ام كه كار ما را نيك كرداند ،

/ 363