فرق اكمال و اتمام - امامت و رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت و رهبری - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" اليوم " شروع مي شوند ، ضمن يك آيه هستند نه دو آيه ، و قدر مسلم اينست كه هر دو هم مربوط به يك مطلب است نه دو مطلب . ترجمه اين دو آيه را عرض مي كنم بعد به شرح معني آنها از روي قرائن مي پردازم . كلمه " يوم " يعني روز ، وقتي با " الف و لام " ذكر مي شود ( الف و لام عهد ) گاهي به معني آن روز استو گاهي به معني امروز ، در هر دو مورد به كار برده مي شود . به معني " آن روز " در جايي به كار مي رود كه قبلا يك روزي را نام برده ا ند بعد مي گويند در آن روز . ولي اگر بگوئيم فلان كس اليوم وارد شد يعني همين امروز وارد شد . اليوم يئس الذين كفروا من دينكم ( حالا ما نمي گوئيم مقصود آن روز است
يا امروز ، شرحش را بعد مي دهيم ) . در آن روز ( يا امروز كافران از دين شما مأيوس شدند فلا تخشوهم پس ، از آنها ديگر بيم نداشته باشيد . يعني چه آنها از دين شما مأيوس شدند ؟ يعني آنها ديگر مأيوس شدند كه بر دين شما پيروز و فائق شوند و آنرا از ميان ببرند . چون مأيوس شدند دست از كار و فعاليت و آن روشي كه قبلا عليه اسلام داشتند برداشتند .

از آنها ديگر بيم نداشته باشيد . جمله بعد خيلي عجيب است ، مي فرمايد : و اخشون اما از من بترسيد . صحبت اينست كه امروز از ناحيه آنها بيم نداشته باشيد ولي از ناحيه من بيم داشته باشيد ، با توجه به اينكه بحث درباره خود دين است . بيم از آنها اين بود كه از ناحيه آنها به اين دين آسيب برسد.

مي فرمايد نترسيد ، ديگر آنها نمي توانند آسيبي برسانند و اخشون از من بترسيد . قهرا معنايش اينست كه اگر آسيبي به اين دين برسد ، از طرف من مي رسد . حال اين چه مفهومي مي تواند داشته باشد كه بعد از اين از كفار نترسيد بر دين خودتان ، از من بترسيد ، بعد عرض
مي كنيم كه مقصود چيست . [ در ادامه آيه مي فرمايد : ] اليوم اكملت لكم دينكم آن روز ( يا امروز ) دين شما را كامل كردم ، به حد كمال رساندم و اتممت عليكم نعمتي و نعمت خودم را به پايان رساندم . در اينجا دو كلمه نزديك به هم ذكر شده است : اكمال و اتمام . اين دو كلمه خيلي بهم نزديكند : كامل كردم يا تمام كردم .

فرق اكمال و اتمام

فرق اين دو كلمه ( در فارسي و بيشتر در عربي ) با يكديگر اينست كه " تمام " در جايي گفته مي شود كه يك چيزي اجزائش بايد پشت سر يكديگر بيايد ، تا وقتي كه هنوز همه اجزائش مرتب نشده ، مي گوئيم ناقص است ، وقتي كه آخرين جزئش هم آمد ، مي گوئيم تمام شد . مثل يك ساختمان كه مي گوئيم ساختمان تمام شد .

يك ساختمان تا وقتي كه پايه هايش را بالا آورده اند و حتي سقف آن را هم زده اند ، تمام نيست . تا همه اجزايي كه براي يك ساختمان لازم است كه اگر نباشد از آن ساختمان نمي شود استفاده كرد نباشند ، مي گوئيم اين ساختمان تمام نيست . وقتي همه اجزاء بود به طوري كه بتوان در آن سكني گزيد، مي گوئيم تمام شد . اما در مسئله كامل اين طور نيست كه [ شي ء ير كامل ] جزء ناقصي دارد بلكه ممكن است هيچ جزء ناقص و ناتمامي نداشته باشد ولي هنوز كامل نباشد . مثلا يك جنين در رحم مادر به حد تمام مي رسد يعني همه ساختمانش تمام مي شود ، بچه هم به دنيا مي آيدو لي هنوز انسان كاملي نيست يعني آن رشدي را كه بايد بكند نكرده است . رشد كردن ير از اين است كه جزء ناقصي داشته باشد . در واقع اختلاف كامل و تمام با يكديگر اختلاف كيفي و كمي است .

قرآن از يك طرف مي گويد : اليوم اكملت لكم دينكم در اين روز دين شما را به حد كمال رساندم ، و از طرف ديگر مي گويد : واتممت عليكم نعمتي نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم و رضيت لكم الاسلام دينا در امروز من اسلام را براي شما به عنوان يك دين پسنديدم .

يعني اين اسلام ، امروز آن اسلامي است كه خدا مي خواسته آن باشد . واضح است كه مقصود اين نيست كه اسلام همان اسلام سابق است ولي خدا نظرش تيير كرده ! بلكه مقصود اينست كه چون اكنون اسلام به حد كمال و حد تمام رسيد ، اين همان دين مرضي الهي است .

آن ديني كه خدا مي خواسته همين اسلام كامل شده و تمام يافته است . مفهوم آيه بيش از اين نيست . هر چه هست درباره كلمه اليوم است كه مقصود كدام روز است ؟ كدام روز است در اين حد از اهميت كه قرآن مي گويد در آن روز دين كمال يافت و نعمت خدايي به اتمام رسيد .

اين بايد يك روز خيلي مهمي باشد ، يك حادثه خيلي فوق العاده اي بايد در آن روز واقع شده باشد . و اين ديگر مربوط به شيعه و سني نيست . از عجايب قضيه اينست كه از ما قبل و ما بعد اين آيات هم هيچ چيزي كه دلالت بر آن روز بكند فهميده نمي شود .

خلاصه از قرائن لفظي خود آيه چيزي [ درباره آن روز ] نمي شود فهميد . يك وقت هست كه قبل از آيه اي حادثه يا جريان يا مطلب خيلي مهمي را نقل كرده بعد مي گويد " امروز " يعني يه مناسبت آن مطلبي كه در اينجا گفتيم .

در اين مورد اينطور نيست چون قبل از اين آيه دستورات بسيار بسيار ساده اي هست راجع به اينكه گوشت چه حيواني بر شما حلال است و گوشت چه حيواني بر شما حرام است ، حكم ميته چنين است ، خون بر شما حرام است ، گوشت خنزير ( يعني خوك ) بر شما حرام است و . . . يك مرتبه مي گويد : اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا اين كه تمام مي شود دو مرتبه بر مي گردد به همان سياق اول كه چه گوشتي حرام استو در صورت اضطرار مانعي ندارد : فمن اضطر في مخمصة ير متجانف . . . يعني اين آيات به شكلي است كه اگر ما آن قسمت را از وسط آن برداريم ، ما قبل و ما بعد آن به همديگر متصل مي شود بدون اينكه كوچكترين خللي وارد شود كما اينكه همين مضموني كه در ما قبل و ما بعد اين آيات آمده در دو سه جاي ديگر قرآن تكرار شده بدون اينكه اين امر در وسط قرار بگيرد، و مطلب نيز متلائم و كامل مي باشد .

مقصود از " اليوم " كدام روز است ؟

اينست كه در اينجا مفسرين اعم از شيعه و سني در اين تلاش هستند كه معني " اليوم " را بدست آورند كه اين " امروز " چه روزي است ؟ اين كار دو راه دارد . يك راه اينست كه ما از قرائن بفهميم يعني از قرينه مضمون ببينيم اين مضمون به چه روزي مي خورد ؟ درباره چه روزي مي شود چنين جمله اي آمده باشد ؟

ديگر اينكه از تاريخ و حديث بفهميم كه شأن نزول اين آيه چيست . گروهي كه راه اول را انتخاب مي كنند به تاريخ و سنت و حديث كه در حديث چه آمده است درباره اينكه اين آيه چه وقت و به چه مناسبت نازل شد كار ندارند ، مي گويند ما به مضمون آيه نگاه مي كنيم . در نتيجه گفته اند كه اين آيه مربوط به زمان بعثت است ، پس " اليوم " يعني " آن روز " نه " امروز " .

اين را هم برايتان عرض بكنم كه اين آيات در اوائل سوره مائده است كه سوره پنجم قرآن مي باشد و با آيه : يا ايها الذين امنوا اوفوا بالعقود شروع مي شود . و سوره مائده به اتفاق جميع مفسرين آخرين سوره اي استكه بر پيمبر ( ص ) نازل شده است يعني سوره اي است مدني . حتي از سوره اذا جاء نصر الله و الفتح هم ديرتر نازل شده است . البته يكي دو تا آيه را گفته اند كه بعد از اين سوره نازل شده كه در سوره هاي ديگر قرار داده شده است ولي سوره اي بعد از اين سوره نازل نشده است . اين سوره جزء آخرين آياتي است كه بر پيمبر نازل شده است .

نظريات مختلف درباره مقصود از اليوم : روز بعثت

گفتيم بعضي گفته اند كه مقصود از " اليوم " " آن روز " است نه " امروز " . مي گوئيم روي چه قرينه اي ؟ مي گويند وقتي مي گويد " اليوم " و يك روزي را آنچنان توصيف مي كند كه در اين روز من اسلام را براي شما به عنوان يك دين پسنديدم ، قاعدتا اين روز بايد همان روز بعثت پيمبر باشد . جواب داده اند كه شما اين سخن را به قرينه " رضيت لكم الاسلام دينا " مي گوئيد . اين درست است در صورتي كه جملات قبلش نبود زيرا صحبت اينست كه من امروز دين را به پايان رساندم و نعمت را به حد اتمام رساندم ، [ و حال آنكه ] روز بعثت روز شروع اين نعمت بوده است . " رضيت لكم الاسلام دينا " نيز به اين عنوان است كه حالا كه اسلام كامل شد و نعمت اسلام تمام شد من اين [ دين ] را به عنوان آن اسلامي كه مي خواهم ، براي شما پسنديدم . پس " اليوم " نمي تواند روز بعثت باشد .

روز فتح مكه

از روز بعثت كه بگذريم ، روز ديگري كه احتمال داده اند ( اينها هيچ قرينه اي ندارند ، فقط احتمال است . چون گفته اند ، ما هم نقل مي كنيم ) روز فتح مكه است . گفته اند يك روز ديگر هم در تاريخ اسلام روز خيلي مهمي است ( راست هم مي گويند روز خيلي مهمي است ) و آن ، روز فتح مكه است كه آيه نازل شد : انا فتحنا لك فتحا مبينا ليفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر ( 1 ) . مكه در جزيرش العرب از نظر روحي وضع و موقعيت عجيبي داشت

بعد از عام الفيل و داستان اصحاب فيل كه حمله كردند به مكه و به آن وضع عجيب شكست خوردند ، تمام مردم جزيرش العرب يك اعتقاد عظيمي به كعبه به عنوان معبد بزرگ پيدا كرده بودند . رور قريش هم از همانجا بود . قريش اين [ قضيه ] را به حساب خودشان گذاشتند و گفتند بله اين كعبه است كه چنين احترامي دارد كه لشكري با آن قدرت مي آيد و آنچنان دچار بلاي آسماني مي شود كه كسي از ايشان باقي نمي ماند . ببينيد ما چقدر مهم هستيم ! از آن پس قريش عجيب رور پيدا كردند و در مردم جزيرش العرب نيز يك نوع اطاعت و فرمانبرداري از ايشان پديد آمده بود .

بازار مكه رواج بسيار يافت . آنها هر تحكمي كه دلشان مي خواست ، به مردم مي كردند . مردم هم روي همين جنبه رواني و اعتقادي كه به كعبه پيدا كرده بودند ، اطاعت مي كردند . از آن هنگام مردم اعتقاد پيدا كردند كه محال است كسي بر كعبه قدرت پيدا كند و مسلط شود . پيمبر اكرم مكه را فتح كرد

1 - سوره فتح ، آيات 1 و . 2

/ 75