امامت در ذريه ابراهيم ( ع ) - امامت و رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت و رهبری - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باشد ، و اساسا مسئله امامت و ولايت در اسلام يك مسئله لبي بوده يعني
مسلمين هم هست . اهل تسنن مي گويند امامت يعني حكومت ، و امام يعني همان حاكم ميان مسلمين ، فردي از افراد مسلمين كه بايد او را براي حكومت انتخاب كنند . آنها بيش از حكومت بالا نرفتند . ولي امامت در شيعه مسئله اي است تالي تلو نبوت و بلكه از بعضي از درجات نبوت بالاتر است يعني انبياي اولوالعزم آنهايي هستند كه امام هم مي باشند .

خيلي از انبياء اصلا امام نبوده اند . انبياي اولوالعزم در آخر كار به امامت رسيده اند . رض اينكه وقتي چنين حقيقتي را قبول كرديم ، همانطور كه تا پيمبر هست صحبت اين نيست كه چه كسي حاكم باشد زيرا او يك جنبه فوق بشري دارد ، تا امام هست نيز صحبت كس ديگري براي حكومت مطرح نيست .و قتي او نيست ( حالا يا اصلا بگوئيم موجود نيست و يا بگوئيم مثل عصر ما ايب است ) آنگاه صحبت حكومت به ميان مي آيد كه حاكم كيست . ما نبايد مسئله امامت را با مسئله حكومت مخلوط بكنيم و بعد بگوئيم اهل تسنن چه مي گويند و ما چه مي گوئيم . اين ، مسئله ديگري است.

در شيعه امامت پديده و مفهومي است درست نظير نبوت آنهم عاليترين درجات نبوت . بنابراين ما شيعه قائل به امامت هستيم و آنها اصلا قائل نيستند نه اينكه قائل هستند و براي امام شرايط ديگري قائلند .

امامت در ذريه ابراهيم ( ع )

آيه اي كه مي خواهم بخوانم ، راجع به مفهوم امامت به همين معني است كه شيعيان مي گويند . شيعه مي گويد از اين آيه استفاده مي شود كه يك حقيقت ديگري وجود دارد به نام امامت كه نه فقط بعد از پيمبر اسلام بلكه از زماني كه پيامبران ظهور كردند وجود داشته است و اين حقيقت در ذريه ابراهيم باقي است الي يوم
القيامة . آن آيه در سوره بقره است : و اذا ابتلي ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلك للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين ( 1 ) و آنگاه كه خدا ابراهيم را با فرمانهايي آزمايش كرد و او اين آزمايشها را به حد كمال و اتمام رساند . . .

ابراهيم ( ع ) در معرض آزمايشها - دستور مهاجرت به حجاز

خود قرآن راجع به آزمايشهاي ابراهيم مطالبي ذكر كرده است ، از مقاومتش در مقابل نمرود و نمروديها كه حاضر شد در آتش برود و به آتشش افكندند ، تا جريانهاي ديگري كه بعدها برايش رخ داد . يكي از آنها اين بود كه يك فرمان عجيبي كه اجراي آن جز براي كسي كه در مقابل امر خدا تعبد مطلق داشته باشدو بي چون و چرا تسليم باشد براي احدي ممكن نيست به او مي رسد . پير مردي كه اولاد نداشته ، براي اولين بار همسرش هاجر در سن هفتاد هشتاد سالگي مي زايد . به او دستور مي رسد كه از شام و سوريه بايد بروي به منطقه حجاز و در همين محل فعلي مسجد الحرام اين زن و بچه را بگذاري و خودت هم از آنجا بروي .

اين اصلا با هيچ منطقي جز منطق تسليم مطلق و اينكه چون امر خداست ( اين را حس مي كرده زيرا وحي بوده ) من اطاعت مي كنم ، جور در نمي آيد . ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد ير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوش . ( 2 ) البته او خودش به وحي الهي مي داند كه نهايت امر چيست ولي از عهده امتحان به خوبي بر آمد.

ابراهيم ( ع ) به نص قرآن ، در پيري خداوند به او فرزند داد .

1 - سوره بقره آيه . 124

2-وره ابراهيم ، آيه . 37

/ 75