بخش اول امامت: جلسه اول معاني و مراتب امامت - امامت و رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت و رهبری - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه . . . لا يقال بال محمد صلي الله عليه و آله من هذه الامة احد و لا يسوي بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين و عماد اليقين اليهم يفيي ء الالي و بهم يلحق التالي و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصية و الوراثة . [ آل پيمبر اكرم نگهدارنده راز نهان و پناه فرمان آن حضرت مي باشند و خزينه دانش آن وجود محترم هستند و مرجع حكمتهاي آن جناب و حافظ كتابهايش مي باشندو مانند كوههايي هستند براي دينش . حضرت رسول اكرم به كمك آنان پشتش را راست كرد و لرزش بدنش را زائل نمود . . . هيچيك از اين امت با آل محمد صلي الله و عليه و آله طرف مقايسه نبوده و كساني كه هميشه از نعمت و بخشش ايشان بهره مندند با آنان برابر نيستند .

آل محمد عليهم السلام اساس و پايه دين و ستون ايمان و يقين هستند . دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع كرده و واماندگان به ايشان ملحق مي شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ايشان است و بس ، و درباره آنان وصيت و ارث بردن ثابت است ] . ايضا در خطبه 4 مي فرمايد : بنا اهتديتم في الظلماء و تسنمتم العلياء و بنا انفجرتم عن السرار و قر سمع لم يفقه الواعية . . . [ ( اين خطبه را حضرت بعد از كشته شدن طلحه و زبير فرموده است ) : موقعي كه در تاريكي گمراهي و ناداني بوديد
به سبب ما هدايت شديد و به راه راست قدم نهاديد و بر كوهان بلندي سوار شديد و به واسطه ما از تيرگي شبهاي آخر ماه داخل روشنايي صبح گرديديد . كر شود گوشي كه از فرياد رهنما پند نگرفته . . . ] . ايضا در خطبه 145 : و لن تأخذوا بميثاق الكتاب حتي تعرفوا الذي نقضه و لن تمسكوا به حتي تعرفوا الذي نبذه فلتمسوا ذلك من
عند اهله فانهم عيش العلم و موت الجهل هم الذين يخبركم حكمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم ( عن حكم منطقهم خطبه 237 ) و ظاهرهم عن باطنهم لا يخالفون الدين و لا يختلفون فيه ( لا يخالفون الدين اشاره است به مقام عصمت و لا يختلفون فيه اشاره است به مقام علم ، و اين دو شرط در متخصصان الهي لازم است ) . فهو بينهم شاهد صادق و صامت ناطق . [ و هرگز به عهد و پيمان قرآن وفا نمي كنيد تا كسي را كه نقض عهد كرده و پيمان شكسته بشناسيد ، و هرگز به كتاب خدا چنگ نمي زنيد تا كسي را كه آنرا دور انداخته بشناسيد . پس راه راست و وفاي به عهد و پيمان و كيفيت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن درخواست نمائيد زيرا ايشان زنده دارنده علم و دانش و ميراننده جهل و ناداني هستند .

آنانند كساني كه حكم ايشان شما را آگاه مي سازد از علم و دانائيشان ، و خاموشي آنان از گفتارشان و ظاهرشان و از باطنشان . مخالف دين نيستند و در آن با يكديگر اختلاف ندارند . پس دين درباره آنان گواهي است راستگو و خاموشي است گويا ] . ايضا خطبه 237 : هم عيش العلم و موت الجهل يخبركم حلمهم ( خطبه 145 : حكمهم ) عن علمهم و صمتهم عن حكم منطقهم لا يخالفون الحق ( اي العصمه ) و لا يختلفون فيه ( اي العلم الصافي المصيب ) هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام بهم عاد الحق في نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية لا عقل سماع و رواية فان رواش العلم كثير و رعاته قليل . [ آل محمد ( ص ) زنده كننده علم و دانايي و از بين برنده جهل و ناداني هستند . شما را آگاه مي سازد بردباريشان از
دانائيشان ، و ظاهرشان از باطنشان و خاموشيشان از راستي و درستي گفتارشان . حق را مخالفت نمي كنند و در آن اختلاف ندارند . ايشان ستونهاي اسلام و پناهگاهها هستند . به وسيله ايشان حق به اصل و موضع خود باز مي گردد و باطل و نادرستي از جاي آن دور و نابود مي شودو زبانش آنجا كه حق آشكار شد بريده مي گردد . دين را شناختند شناختني كه از روي دانايي و رعايت نمودن است نه شناختني كه از روي شنيدن و نقل نمودن باشد و روايت كنندگان علم بيشمار و رعايت كنندگان آن كمند ] . ايضا خطبه 145 : و انه سيأتي عليكم من بعدي زمان ليس فيه شي ء اخفي من الحق و لا اظهر من الباطل . . . فالكتاب يومئذ و اهله طريدان منفيان و صاحبان مصطحبان في طريق واحد لا يؤويهما مؤو فالكتاب و اهله في ذلك الزمان في الناس و ليسا فيهم و معهم و ليسا معهم . [ زود است كه بعد از من بر شما روزگاري بيايد كه چيزي در آن پنهانتر از حق و درستي نبوده و آشكارتر از باطل و نادرستي نباشد . . . پس قرآن و اهل آن در آن روز دور انداخته شده و در ميان جمعيت نيستندو اين هر دو با هم در يك راه يار هستند و كسي قرآن و اهلش را احترام نكرده نزد خود نگاه ندارد . پس قرآن و اهل آن در آن زمان در بين مردم بوده و با ايشان هستند و ( در عين حال ) در ميانشان نبوده و با آنها نمي باشند ] .

بخش اول امامت:
جلسه اول معاني و مراتب امامت

بسم الله الرحمن الرحيم بحث ما درباره امامت است . مي دانيم كه در ميان ما شيعيان مسئله امامت اهميت فوق العاده اي دارد و در ميان ساير فرق اسلامي آنقدر براي اين مسئله اهميت قائل نيستند . سر مطلب اينست كه مفهوم امامت در نزد شيعه با مفهوم امامت در نزد ساير فرق اسلامي متفاوت است .

البته جهات مشتركي در كار هست ولي يك جهات اختصاصي هم در معتقدات شيعه در باب امامت هست كه به همين جهت مسئله امامت اهميت فوق العاده اي پيدا مي كند . مثلا ما شيعيان وقتي كه مي خواهيم اصول دين را بر طبق مذهب شيعه بيان بكنيم
مي گوئيم اصول دين توحيد است و نبوت و عدل و امامت و معاد . امامت را جزء اصول دين مي شماريم . اهل تسنن هم قائل به نوعي امامت هستند و اساسا منكر امامت به يك معنا نيستند ، امامت را به شكل ديگري قائلند ولي به آن شكلي كه قائل هستند ، از نظر آنها جزء اصول دين نيست بلكه جزء فروع دين است . بالاخره ما در مسئله امامت اختلاف داريم : آنها قائل به نوعي امامتند و ما قائل
به نوعي ديگر . چطور شده است كه شيعه امامت را جزء اصول دين مي شمارد ولي اهل تسنن از فروع دين مي شمارند ؟ علتش همان است كه عرض كردم : مفهوم امامت در شيعه با آنچه كه در اهل تسنن هست ، متفاوت است .

معني امام

كلمه " امام " يعني پيشوا . كلمه " پيشوا " در فارسي ، درست ترجمه تحت اللفظي كلمه " امام " است و در عربي . خود كلمه امام يا پيشوا مفهوم مقدسي ندارد . پيشوا يعني كسي كه پيشرو است عده اي تابع و پيرو او هستند اعم از آنكه آن پيشوا عادل و راه يافته و درست رو باشد يا باطل و گمراه باشد .

قرآن هم كلمه امام را در هر دو مورد اطلاق كرده است . در يك جا مي فرمايد : و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا ( 1 ) ما آنها را پيشوايان هادي به امر خودمان قرار داديم . در جاي ديگر مي گويد : ائمة يدعون الي النار ( 2 ) پيشواياني كه مردم را به سوي آتش مي خوانند .

يا مثلا درباره فرعون كلمه اي نظير كلمه امام را اطلاق كرده است : يقدم قومه يوم القيامة ( 3 ) كه روز قيامت هم پيشاپيش قومش حركت مي كند . پس كلمه امام يعني پيشوا . ما به پيشواي باطل فعلا كاري نداريم ، مفهوم پيشوا را عرض مي كنيم
پيشوايي در چند مورد است كه در بعضي از موارد اهل تسنن هم قائل به پيشوايي و امامت هستند ولي در كيفيت و شخصش با ما اختلاف دارند . اما در بعضي از مفاهيم امامت اصلا آنها منكر چنين امامتي هستند نه اينكه قائل به آن هستند و در فردش با ما اختلاف

1 - سوره انبياء ، آيه . 73

2- سوره قصص ، آيه . 41

3- سوره هود ، آيه . 98

/ 75